در هر کدام از فروض مذکور میتوان ادعا کرد که اگر جایی این عناوین به کار رود، ائمه علیهم السلام مصداق آن هستند. حال مهم آن است که بدانیم این عناوین و اصطلاحات در روایات اگر برای ائمه علیهم السلام بهکار رود، به چه معنایی است. برای رسیدن به پاسخ میتوان به دو دسته از روایات اشاره کرد:
۱. روایات تعلیلی که ائمه علیهم السلام را ابرار دانسته و علت این اتصاف را بیان کردهاند:
روایت اول: محمد بن حنفیه از امام حسن علیه السلام نقل میکند که «به خداوند قسم هر جا در قرآن کریم از ابرار سخن گفته شده، مقصود از آن علی بن ابی طالب، فاطمه، من و حسین است؛ چرا که ما نسبت به پدران و مادرانمان نیکوکاریم (ابرار) و قلبهای ما بهواسطه طاعات و نیکیها اوج گرفته و از دنیا و دوستیاش دوری جسته و در همه فرائض از خداوند اطاعت کردیم و به وحدانیت او ایمان آورده و رسول او را تصدیق کردهایم».۱ ممکن است در نگاه اول گمان شود که آنچه در این روایت آمده است میتواند برای انسانهای مؤمن دیگری نیز صدق کند، ولی از آنجا که در ابتدای روایت این مقام از دیگران نفی شده و انحصاراً برای افراد مذکور تأیید شده است، میتوان اینطور تحلیل کرد که شاید مقصود از این مقام نفی هرگونه پلیدی از ایشان و انجام همه فرائض الهی باشد، مانند آنچه در آیه تطهیر نسبت به اهل بیت علیهم السلام اثبات شده است.
روایت دوم: در روایتی امام باقر علیه السلام به جابر چنین میفرمایند: ای جابر! خداوند پیش از آفرینش دیگران، محمد صلی الله علیه و الهو عترت او را آفرید. آنها بهصورت اشباحی نورانی در نزد خداوند حاضر بودند. جابر میپرسد: اشباح چیست؟ امام میفرماید: سایه نور، بدنهایی نورانی و بدون ارواح. آنها تنها مؤید به روح واحدی یعنی روح القدس هستند و به وسیله آن خداوند را میپرستند و به همین دلیل خداوند آنها را «علماء بررة اصفیاء» آفرید.۲
در این روایت امام باقر علیه السلام دلیل وجود این صفات را در پیامبر اکرم صلی الله علیه و الهو ائمه علیهم السلام تأیید روح القدس میداند و این تقریباً همان مقام عصمت است.
۲. در اغلب روایاتی که ائمه علیهم السلام را به صفاتی مانند ابرار یا اتقیاء متصف کردهاند، پس از آن، صفات دیگری برای ایشان بیان شده است که تداعیکننده معنای عصمت برای ایشان است. در ادامه به برخی از این تعابیر اشاره خواهیم کرد:
۱. در برخی از این روایات پس از صفت ابرار، ائمه علیهم السلام مصداق آیه تطهیر دانسته شدهاند.۳