آنجا که از او همچون پرندهای یاد کردهاند که اگر پر و بالش را هم بِبُرند، دوباره میپرد و حمله میکند۱ و یا در روایتی دیگر او و قیس ماصر را «قفّازان حاذقان»۲ دانستهاند؛ دونفری که در احتجاجات کلامی جست و گریختهای ماهرانهای از خویش به نمایش میگذارند.
اما نکته مهم این است که مؤمن الطاق از جمله کسانی است که از همین زاویه نیز مورد نقد امام صادق علیه السلامنیز قرار گرفته است. برای نمونه، از یونس بن یعقوب گزارش شده، مردی از اهل شام با اصحاب امام صادق علیه السلامدر حضور ایشان به مناظره میپردازد. در پایان و غلبه تمامی اصحاب، حضرت نقاط قوت و ضعف هر یک را گوشزد کرده و از آن میان به مؤمن الطاق فرمودند: «قیّاس روّاغ، تکسر باطلاً بباطل الّا أن باطلک أظهر»۳؛ تو در قیاس چیرهدست و [در مناظره] بسیار مکر کننده و چاره اندیشی؛ سخن باطل دیگران را با باطل پاسخ میگویی، الا این که باطل تو روشنتر از طرف مقابل است [و از همینرو، کلام تو بر حریف غالب و تو پیروزی].
یا در نمونهای دیگر میخوانیم مؤمن الطاق در محضر امام صادق علیه السلامبا مردی از خوارج بهگونهای گفتوگو میکند که مایه تعجب سائل شده و خطاب به حضرتش میگوید: باور نداشتم میان اصحاب شما چنین افرادی مسلط در کلام باشند و حضرت در پاسخ فرمودند: در بین اصحاب من از این نمونه فراوانند. راوی میگوید: مؤمن الطاق از این گفته حضرت متعجب شد و پس از خروج فرد خارجی گفت: آقای من، آیا شما را مسرور کردم؟ حضرت در جواب فرمودند: «به خدا مسرورم کردی، به خدا بر او پیروز شدی، به خدا او را بر دام انداختی، اما به خدا حتی کلامی حرف حق به زبان جاری نکردی». مؤمن الطاق با تعجب پرسید: چگونه ممکن است؟ قال: «لأنک تتکلم على القیاس، والقیاس لیس من دینی»؛ برای این که تو بر مبنای قیاس تکلم کردی و قیاس از دین من نیست.۴
و یا برای مثال، امام صادق علیه السلام در وصیتشان به مؤمن الطاق، وی را از جدل بر حذر داشته و میفرمایند:
1..نک: شيخ طوسی، اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۴.
2.. نک: کلینی، اصول كافى، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۰۳-۲۰۵؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ۳۶۴-۳۶۷.
3.. نک: کلینی، اصول كافى، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۰۳-۲۰۵؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ۳۶۴-۳۶۷.
4.. نک: کشّی، رجال، ص۱۸۸.