۱. استنباط و فهم معارف دینی(کلام استنباطی)؛
۲. تبیین، اثبات و دفاع از عقاید و آموزههای اعتقادی (کلام دفاعی).
تراث باقی مانده از ابوجعفر گواهی میدهد که عمده تلاشهای فکری و احتجاجات کلامی مؤمن الطاق، بیش از همه کلام دفاعی را پوشش میدهد.
اما در ناحیه روشِ کلامیِ ابوجعفر، باید توجه داشت که بازشناخت روش کلامی او، بازبسته واخوانی صحیحِ رفتار کلامی اوست. این نکته از آنروست که تنوع رسالتهای این دانش کلام، تنوع روشهای آن را در پی دارد و اگر برای یک پروسهٔ کلامی مراحل گونهگونی چون استنباط و یا فهم معارف دینی، تبیین معارف فهم و یا استنباط شده، تنظیم و ارائه نظاممند و منسجمِ آموزهها، اثبات آموزههای اعتقادی استنباط شده و دفاع دروندینی و بروندینی از گزارهها و معارف دینی و پاسخدهی به شبهات ترسیم شده باشد، طبعاً روشهای دستیازی به این مراحل هم متفاوت خواهد بود؛ زیرا علم کلام در حوزه استنباط، از روشهای نقلگرایی، عقلگرایی و یا هر دو بهرهگیری میکند. همچنین در حوزه تبیین و اثباتِ معارفِ دینی، عمدتاً از روشهای عقلی، تجربی و یا حتی تاریخی بهره میجوید. در حوزه نظامبخشی به معارف دینی، روشهای عقلانی و عقلایی یاریگر متکلماناند و در عرصه دفاع، تمامی روشهای مقبول و مشروعِ دفاع عقیده (اعم از روشهای تجربی، عقلی و تاریخی و حتی تمثیل، خطابه، جدل و شعر) به متکلمان سود میرسانند. به همین دلیل دانش کلام، بر خلاف فلسفه که تک روشی است، چند روشی دانسته میشود و اساساً هویتی روششناسانه ندارد، بلکه عمده هویت آن، هویت موضوعی و غایی است.
اینک اما این پرسش، پاسخی در خور میطلبد که اگر موضوع کلام از نگاه مؤمن الطاق، تمامی معارف دینی و اعتقادی است و اگر غایت این دانش در نگاه او، هر دو حوزه کلام دفاعی و کلام استنباطی را پوشش میدهد، اولاً رفتار کلامی او کدامین حوزه را بیشتر پوشش میدهد و ثانیاً روشِ کلامیِ او در این دو حوزه چگونه است؟
روش کلامی مؤمن الطاق در حوزههای مختلف فرآیند کلامی
تبیین، نخستین گامی است که یک متکلم در عرصه کلام دفاعی بر میدارد. منظور از تبیین، توضیح و شفافسازی آموزههایی است که متکلم به آنها اعتقاد دارد و آنها را پیشتر استنباط کرده است. مقام تبیین، مقامی است که متکلم مدعای خویش را بهنیکویی بیان کرده و مقصود خویش