آنها به این باور رسیده بودند که نباید در اعتقاد به مسئله خلافت حضرت علی علیه السلام پای فشرد و حساسیت نشان داد تا در عمل، مشکلات جامعه شیعه، همچون سهم نداشتن در حکومت سیاسی، در اقلیت بودن و... حل و فصل شود. بدین ترتیب، مسئله خلافت و امامت حضرت علی علیه السلام در ذهن و ضمیر این دسته از شیعیان کوفه جایگاه خود را از دست داد و کار به آنجا کشید که برخی از ایشان در منازعه اعتقادی میان علی بن ابیطالب علیه السلام، ابوبکر و عمر با اذعان به برتری حضرتش بر دو خلیفه، ولایت و خلافت آنها را نیز میپذیرفتند.
باری، این ادعا بدین معناست که ارجائی که از اساس بر سر مسئله حضرت علی علیه السلام و عثمان در مدینه و در میان اهل سنت به وجود آمده بود، اینک در میان برخی شیعیان به دورههای پیش تسری داده شد و در باب حضرت علی علیه السلام، ابوبکر و عمر مطرح شد و عملاً جریانی با عنوان مرجئه شیعه را به منصه ظهور رساند، جریانی که هرچند به احقیت و افضلیت حضرت علی علیه السلام اذعان داشت، اما در امر خلافت ایشان کوتاهی میورزید و خلافت شیخین را مشروع میشمرد.
بنابراین، روشن است که نامگذاری این گروه به مرجئه شیعه، نه بیارتباط با معنای لغوی ارجاء بود و نه نامرتبط با داستان پیدایی ارجاء در عرصه سیاست و نه بیوجه با کاررفتِ اصطلاحِ مرجئه در لسان شیعه؛ اما فرضیه پیشگفته درباره جریان مرجئه شیعه، هنگامی قابل توجه خواهد بود که شواهد تاریخی آن را تأیید کند. از اینرو، بایسته است نشان داده شود که گروهی در کوفه بودند که گرایشهاى فکریِ همگون یا یکسان داشتند که نسبت به هم احساس وابستگى میکردند و شبکههای ارتباطی به هم پیوستهای را سامان داده بودند. در ادامه، تلاش شده است همین دو ویژگی را میان برخی شیعیان کوفه واکاوی کرده و ربط و نسبت فکری آنان با یکدیگر به تصویر کشیده شود.
مرجئه شیعه و بتریه
بنا به نقل تاریخ با آشکار شدن قیام زید بن علی بنالحسین علیه السلام در کوفه - در سال ۱۲۱ ق - شیعیانِ اعتقادیِ قائل به اندیشه وصایت بدو گرویدند، اما آنگاه که در کنار او برخی سنیان و هواداران تفکر ارجاء شیعی را دیدند برای همراهی زید از او خواستند تا از خلفا برائت جوید، اما او از این امر سرپیچید و از همینرو، از جانب ایشان طرد شد.۱ فراموش نکنیم که مسئله شیعیان