447
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

در جامعه بپرهیزند.۱ این اکثریتِ جامعه در حجاز، مقابله و منازعه را برنمی‌تافت و کناره‌گیری از شرایط پرتنش سیاسی را بر ورود در صحنه‌های پرمخاطره ترجیح می‌داد و بر قعودْ بیش از قیام مشتاق بود. این بخش از جامعه اهل سنت، در واقع، مشکلی برای پاسخ‌گویی به مسئله مورد نزاع جامعه (= حلِّ مشکلِ تاریخیِ مسئله امامت) نداشت؛ چون نظریه آنها (= لزوم جماعت) اطاعت از خلیفه فاسق را نیز جایز می‌شمرد.

بر خلاف این نگاه، اندیشه سیاسی مرجئه عراق، بر پایه و محور نظریه امامتِ افضل ترسیم می‌شد. به زعم این جریان اهل‌سنت در عراق، امام باید افضل، عادل، مجتهد و مجری احکام باشد و البته، هرگاه از خطّ عدالت خارج شود، مبارزه با او لازم و ضروری خواهد بود؛۲ اما طبیعی است که این دیدگاه سیاسی، توان حل مشکل تاریخی زعامت و امامتِ جامعه در دوران نخستین را نداشت؛ چون لازمه آن نادرست پنداشتن امامتِ یکی از طرف‌های درگیر در همان نزاع سیاسی بود و پذیرش این لازمه، برای جامعه اهل‌سنت سخت مشکل می‌نمود. از همین‌رو، اینان پاسخِ پرسش از حق یا باطل بودنِ طرف‌های درگیر در آن زمانه را ارجاء می‌کردند.

از آن سو اما ویژگی‌های پیش‌گفته برای امام در نظر مرجئه، عملاً آنان را به جریانی درگیر و مبارز با بنی‌امیه (= جریان سیاسی حاکم) تبدیل کرده ‌بود؛۳ چون از نظر مرجئه، ‌بنی‌امیه و مروانیان فاقد صلاحیت‌های لازم برای تصدی و راهبری جامعه بودند.

با این همه، نباید جریان ارجاء را در سده دوم، لزوماً جریان درگیر با بنی‌امیه و مروانیان دانست؛ زیرا بحث مقابله با حکومت و عدم داوری مرجئه، بر پایه انگاره سیاسی مرجئه در باب امامت جامعه استوار شده بود، ولی همین جریان نظریه دیگری را هم در باب ایمان و در عرض ایده سیاسی خویش پیش می‌برد؛ نظریه‌ای که نه در مقابل نظریه اهل‌سنت حجاز، بلکه در تقابل با عقیده خوارج در باب ایمانِ مرتکب کبیره رخ تابانده و جریانی را موسوم به ارجاء کلامی به تاریخ اندیشه عرضه کرده است.

پاسخ به این پرسش که ارتباط ارجاء سیاسی و ارجاء کلامی چگونه و تا چه اندازه

1.. ناشی اکبر، فرقه‌های اسلامی، ص‌۳۴.

2.. همان، ص‌۹۱-۹۳.

3.شاهد این ادعا درگیری و مبارزه بسیاری از مرجئیان کوفه بر علیه بنی‌امیه (برای نمونه‌هایی از ناسازگاری مرجئه با بنی‌امیه، نک: جعفریان، مرجئه، ص‌۱۴۷-۱۸۳) و همچنین اقداماتی است که بنی‌امیه بر علیه جریان ارجاء انجام داده است (نک: عطوان، الفرق الاسلامیه، ص‌۹۱-۹۵).


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
446

ناتوانی در تشخیص حق از باطل از ورود به معرکه جنگ دوری جستند.۱ کناره‌گیری این دو گروه در واقع، یک رفتار عملی بود که هر یک از دو گروه بر پایه مبانی خویش، ‌میدان مبارزه را ترک می‌کردند. ناشی اکبر در مسائل الامامة می‌نویسد پس از این دو گروه، جریان دیگری در میان جامعه اسلامی رخ گشود که هرچند همانند حُلیسیه و معتزله تلاش می‌کرد بی‌طرفی سیاسی را در دستور کار خویش قرار دهد، اما این انگاره را در مقام داوری و قضاوت مطرح می‌نمود و فرجام کار طرف‌های درگیر در نزاع‌های پیش‌گفته را به خداوند واگذار می‌کرد؛۲ حال آن‌که بی‌طرفی حلیسیه و معتزله، بی‌طرفی نظری نبود، بلکه نوعی بی‌طرفی عملی به شمار می‌آمد. او این گروه را به مرجئه شناسانده،۳ گروهی که در منابع تاریخی از آنان به «مرجئة الأوائل» یا «الإرجاء الأوّل» نام برده شده است.۴ ما در این نوشتار از آنان با عنوان «مرجئه سیاسی» یاد می‌کنیم.۵ ذهبی باور این گروه در تولّی و تبرّی از طرف‌های درگیر را چنین منعکس کرده است:

ابوبکر و عمر را دوست داریم؛ اما کار عثمان و علی را به خداوند وامینهیم؛ نه آنان را دوست داریم و نه از ایشان بیزاری میجوییم.۶

این دستور‌العمل و رفتار سیاسی مرجئه در مقابلِ کنشِ سیاسی اهل حدیث حجاز قرار داشت. اهل‌سنت حجاز در نظریه سیاسی خویش به «لزوم جماعت» و عدم ورود در فتنه قائل بودند و همواره تلاش می‌کردند تا به هر قیمت انسجام و وحدت امت اسلامی را حفظ کرده و از اختلاف

1.. ناشی اکبر، فرقه‌های اسلامی، ص‌۳۲-۳۴؛ اشعری قمی، المقالات والفرق، ص۴.

2.. ناشی اکبر، فرقه‌های اسلامی، ص‌۳۹.

3.. همان.

4.. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج‌۱۰، ص‌۵۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج‌۶، ص‌۳۰۷.

5.. عدم ورود و داوری مرجئه سیاسی، نه چون معتزلیان بود و نه همسان حلیسیان. معتزلیان تنها ناتوان از تعیین مصداق حق و باطل بودند و از همین‌رو، به داوری نمی‌پرداختند؛ اما اگر صواب و نا‌صواب برای آنان آشکار بود ارجاء داوری به خداوند نمی‌کردند. حلیسیه نیز به نظریۀ «الحق لمن غلب» قائل بودند و عملاً نسبت به حاکم وقت و خلفای پیشین اظهار تولی می‌کردند و البته این نظریه با آنچه اهل ارجاء می‌گفتند در ستیز بود؛ چون نخستین مرجئیان نسبت به علی علیه السلام و عثمان ساکت بودند و اظهار داوری نمی‌کردند (ناشی اکبر، فرقه‌های اسلامی، ص‌۴۰ و۹۶)، اما حلیسیه بر خلاف مرجئیان نسبت به هر فردی که بر اریکه قدرت تکیه زند اظهار تولی می‌کردند. معتزلیان نیز همین‌گونه نسبت به حاکمی که بر حق می‌پنداشتند ابراز تولی می‌کردند و از حاکمی که بر باطل می‌دانستند برائت می‌جستند؛ اما تنها مرجئه بودند که در این نزاع - چه حق و چه باطل- سکوت اختیار می‌کردند (همان، ص۳۳-۴۱).

6.. ذهبی، تاریخ الاسلام، ص۳۳۳، به نقل از جعفریان، مرجئه، ص‌۲۹.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35983
صفحه از 572
پرینت  ارسال به