گمانهزنیهای متفاوتی را برای بازنمودِ اصطلاحِ مرجئه شیعه فراهم آورده باشد. از آن جمله، مدرسی طباطبایی عنوانِ «مرجئه شیعه» را در حکمِ اتهامی دانسته که مفوّضه و غلات برای بدنام کردن مخالفان خود از آن بهره بردهاند؛ مخالفانی که در مبانی اعتقادی خود تمایلات سنّیگرایانه بروز میدادهاند.۱ روشن است این معنا از مرجئه شیعه، معرفی یک گروه به عنوان جریانی فکری نیست،۲ بلکه تنها مفهومی ارزشی است که به اعتقاد مدرسی طباطبایی جریان غلات و مفوّضه از آن برای پیشبرد اهداف اعتقادی خود بهره جستهاند. مدرسی طباطبایی روایت پیشگفته را نیز که در آن امام صادق علیه السلام مردمان حاضر در مراسم تشییع جنازه ابن ابی یعفور را با این لقب خواندهاند، ساخته و پرداخته جریان غلات و مفوّضه دانسته تا ناگزیر از واکاوی هویت خارجی این گروه نباشد.
رسول جعفریان نیز در ویرایش دوم کتاب مرجئه، اصطلاح «مرجئه شیعه» را به احتمال به معنای طعنه یک گروه از شیعیان به گروهی دیگر دانسته است.۳ این تعریف از ارجاء شیعی، در ویراست نخست کتاب مرجئه به چشم نمیخورد،۴ اما ارائه دقیقتر مصادیق مرجئه شیعه در ویرایش دوم، همنوایی نویسنده با نظریه مدرسی طباطبایی را نشان میدهد. رسول جعفریان، دو جریان را در معرض این اتهام دیده است: نخست، شیعیانی که به عقاید معتزلی گرایش دارند و دوم، شیعیانی که به شدّت با اندیشههای غالی برخورد داشته و از همینرو، به مرجئیگری (= سنّیزدگی) بدنام شدهاند.۵ روشن است که احتمال دوم جعفریان، همنوا با فرضیه مدرسی است.
نظریههای نانوشته دیگری نیز برای بازشناسی مرجئه شیعه وجود دارد. برای نمونه، ایدهای ابراز میکند شیعه به معنای معتقدان به خلافت بلافصل علی بن ابیطالب علیه السلامهستند و مرجئه در اصطلاح مرجئه شیعه، به همان معنایی است که در اهلسنت بهکار گرفته شده است؛ بنابراین، «مرجئه شیعه» در واقع، شیعیانی خواهند بود که همانند مرجئه اهل سنت عمل را خارج از دایره
1.. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۷۷.
2.. «جریان» در این نوشتار، به گروهی اطلاق شده که گرایشهاى فکری همگون یا یکسان دارند و نسبت به یکدیگر احساس وابستگى میکنند و شبکههایی ارتباطی سامان میدهند. جریانها را عموماً افرادی - به عنوان هسته مرکزی - هدایت و اعضاء جدید را بدان متصل مینمایند و تلاش میکنند نظامی از ارزشها، شیوههاى رفتار و گونههای زندگى به دست دهند که هرچند از فرهنگ جامعۀ مولّد آن متمایز، ولى با آن مرتبط است.
3.. جعفریان، مقالات تاریخی، ج۱۰، ص۹۱.
4.. جعفریان، مرجئه؛ تاریخ و اندیشهها، ص۱۴۲.