حمران در روایتی، این اعتقاد زراره که انسانها کاری انجام نمیدهند مگر به مشیت، اراده و قضای الاهی را به امام صادق علیه السلام عرضه کرد و امام صادق علیه السلام این کلام او را تصدیق کرد.۱ عبدالله بن بکیر از حمزة بن حمران اعتقاد به اراده و مشیت الاهی را در کنار مستطیع بودن انسانها برای انجام تکالیف الاهی به امام صادق علیه السلام عرضه کرد۲ و این اندیشه نیز از سوی امام علیه السلام تصدیق شد.۳ همچنین عبید بن زراره از حمزة بن حمران نقل میکند که او اندیشهاش در باب استطاعت را به امام صادق علیه السلام عرضه کرده است؛ حمزه در این گزارش، دیدگاه خود را مبتنی بر دو پایه اساسی تبیین میکند: از یکسو معتقد است که خداوند متعال بندهای را تکلیف نمیکند مگر اینکه به او استطاعت و طاقت بدهد و از طرف دیگر بر این باور است که انسانها هر فعلی را که انجام میدهند بر اساس مشیت، اراده، قضاء و قدر خداوند است.۴ در پایانِ روایت، حضرت علیه السلام این اندیشه او را تأیید میکنند.۵ بنابراین، در پایان، میتوان گفت مسئله استطاعت را میتوان نمونه بارزی از یک نظریه کلامی دانست که سیر تکاملش را در این خاندان طی کرده است. این سیر اینگونه بوده که طبقه نخست این خاندان به نظریهپردازی در این مسئله دست یازیدهاند، ولی این نظریه دچار اشکالاتی بوده است که طبقات بعدی در پی اصلاح و تکمیل آن بر اساس معارف ائمه علیهم السلامبرآمدند.
کتابنامه
۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت: دارإحیاءالتراث، ۱۴۰۸ق.
۲. ابن ندیم، ابوالفرج محمد بن ابی یعقوب اسحاق، الفهرست، تحقیق: رضا تجدد، تهران: ۱۳۵۰ش.
۳. ابنحزم، علی بن محمد، فصل فی الملل و الاهواء و النحل (الفصل)، تحقیق: محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، بیروت: دارالجیل، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۴. ابی الفرج عبدالرحمن ابن جوزی، تلبیس ابلیس، تحقیق: عبدالقادر الفاضلی، بیروت: نشر المکتبة