تا اذن نسبت به او داده شود».۱ از این روایت به دست میآید که امام علیه السلام میخواست به او بفرماید که همه استطاعت به زاد و راحله و صحت نیست. بلکه یکچیز بیرونی هم لازم دارد و این اذن همان «السبب الوارد المهیج» است. این گزارش نشان میدهد که زراره یک سؤال فقهی کرده و سپس این سؤال فقهی را به مباحث کلامی تسرّی داده و چنین نتیجه گرفته است که استطاعت، پیش از فعل حاصل میشود. در توضیح اشتباه زراره در تسرّی این بحث فقهی به عرصه کلام باید گفت در استطاعت فقهی بحث از انجام فعل نیست؛ اما در مباحث کلامی مسئله بر سر توانایی بر تحقق خارجی فعل است؛ از این روی، زراره با تسرّی استطاعت فقهی به استطاعت کلامی - در واقع - انسان را توانا کردن فعل در خارج میدانسته است.
به نظر میآید نظریه زراره در استطاعت به سخن قائلین به قَدَر انجامیده است و زراره تا پایان عمر بدان معتقد مانده است. ادامه اعتراضات امام صادق علیه السلام بر اندیشه زراره تا دوران کهنسالی آن حضرت علیه السلامکه همزمان با دوران سالخوردگی زراره بود۲ در کنار انتقاد امام رضا علیه السلاماز اندیشه وی،۳ حاکی از عدم توفیق زراره در تصحیح اندیشه استطاعت تا پایان عمر اوست. از اینرو، شاهد گزارشهایی هستیم که زراره در آنها به تفویض متهم شده است.۴ امام صادق علیه السلاماز پذیرفتن زراره با بیان این مطلب که زراره میخواهد با من در مورد قَدر بحث کند و این دین من و اجداد من نیست، امتناع ورزد.۵ درباره چگونگی به تفویض انجامیدن دیدگاه زراره در باب استطاعت، باید گفت اگر کسی بهرغم منطق اهل بیت علیهم السلامکه میفرمودند: «لا جبر ولا تفویض بل امرٌ بین الامرین»۶، قائل باشد که خداوند متعال استطاعت و قدرت را به انسان داده است و انسان قبل الفعل تمام عناصر انجام فعل را در اختیار دارد، در ادبیات اهل بیت علیهم السلاماین تفکر همان اعتقاد به قَدَر و تفویض خواهد بود.
دغدغه فکری زراره که او را ملزم به پافشاری بر نظریه استطاعت قبلالفعل میکرد، این بود که او استطاعت مع الفعل را زمینهساز قول به جبر میانگاشت. وجود کتاب الاستطاعه والجبر در