میکردند. در این گرایش چند جریان یا گروه قابل شناسایی است: ۱) جریان هشام بن حکم که میتوان امتداد اندیشه او را تا حدی در قم و بهروشنی در خراسان پیگیری کرد؛ ۲) جریان هشام بن سالم که به دلیل تمایز اندک با گرایش محدثان صرف و بهویژه در موضوع امامت، دشوار میتوان از امتداد آن به عنوان جریانی مستقل سخن گفت؛ ۳) مؤمن طاق و اصحابش؛ ۴) زراره و اصحابش که این دو گروه اخیر به احتمال زیاد به جریان، یعنی سلسلهای از همفکران در طی چند نسل تبدیل نشدند.
دوم، محدثان صِرف که به نقل و حداکثر دستهبندی احادیث میپرداختند و در جدال و مناظره وارد نمیشدند. محدثانی چون محمد بن مسلم و ابوبصیر از این دستهاند.
سوم، متهمان به غلو که هرچند کارشان نقل حدیث بود، بهلحاظ دیدگاههایی که درباره مقام و شأن امامان علیهم السلامداشتند، از دیگر طیفهای جامعه شیعی متمایز بودند.۱
در ادامه، با محدود کردن دامنه بحث، به این مسئله خواهیم پرداخت که کدامیک از سه جریان محدثان، محدث- متکلمان با زیرشاخههایش و متهمان به غلو - و به چه میزان - در نقل احادیث خلقت نخستین سهیم بودهاند.۲
نقش راویان متهم به غلو در نقل روایات خلقت نوری
فراوانی نقل
جابر بن یزید
جابر در طریق چهار روایت از روایات خلقت نوری اهل بیت علیهم السلامقرار دارد.۳ از این میان، دو روایت نوری خاص۴ و دو روایت نوری خاص پیشیناند.۵ احتمالاً جابر نخستین متهم به غلو
1.. این دستهبندی از گرایشهای معرفتی مدرسۀ کوفه بازسازیشدۀ دستهبندیای است که پیش از این از سوی یکی از محققان صورت گرفته است (اقوام کرباسی، «مدرسه کلامی کوفه»، ص۳۵-۶۵).
2.. اطلاعات آماری کلی راجع به راویان در مقاله حاضر برگرفته از دو نرمافزار درایة النور و اسناد صدوق است. بدین ترتیب محدودیتی که در این نرمافزارها از حیث عدم لحاظ مشیخهها در اسناد وجود دارد، به این مقاله راه یافته است. همچنین مبنای ارزیابی راویان نیز ارزیابی این دو نرمافزار است.
3.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۲؛ شیخ صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۴؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۰؛ نعمانی، الغیبة، ص۹۳.
4.. شیخ صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۴؛ نعمانی، الغیبة، ص۹۳.
5.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۲؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۰.