یک نقل ساده تحویل برده میشد، اما بسیاری از وابستگان فکری این رویکرد، رفتاری متفاوت از یک نقل ساده روایت اعتقادی به نمایش گذاشتند؛ رفتاری که نشان از فهم عمیق و فقیهانه اینان از روایات اعتقادی داشت.
میتوان گفت که این جریان نیز بر پایه الگویِ امامیِ ارتباطِ عقل و وحی، معتقد بود که نظام و دستگاه معارف دینی، واژگان، اصطلاحات، استدلالها و ویژگیهای خاص خود را دارد که با تدبر و ارشاد اولیاء الهی قابل دریافت است. شاهد این ادعا آن است که این جریان بر خلاف متکلمان نظریهپرداز میکوشید تا سرحد امکان از جدال و بحث و مناظرههای بیرونی دوری کند و چه بسا آن را مخالف با سنت اهلبیت علیهم السلاممیپنداشت.۱ دلیل این رفتار بیش از همه آن بود که به زعم اینان، ورود برون متنی به عرصه تبیین، به جدال و مراء میانجامد و این طبیعیِ جدال و مناظره است که از واژگان، استدلالها و حتی نظام معرفتی دیگری استفاده شود. شاهد این ادعا این که اینان بسیاری از متکلمان را در این دام گرفتار میدیدند و نسبت به محتوایی که از سوی متکلمان ارائه میشد و یا شیوههایی که در استنباط معارف در پیش گرفته بودند، شکوه به امامان معصوم علیهم السلاممیبردند.۲ روایات نفی کلام و اساساً نفی جدل و مناظره نیز بیشتر به همین دلیل از سوی این جریان مطرح میشد.۳
از آنسو، پرسشگری و طرح پرسشهای عمیق هواداران این جریان از ائمه علیهم السلامنشان میدهد که ذهن تحلیلگر این افراد، در پی رفع مشکلات ریز و احتمالاً تناقضاتی است که چه بسا در رویارویی با میراث اعتقادی اهلبیت علیهم السلامپیدا نمودهاند.۴ ناگفته پیداست که ورود به عرصه پرسشگریِ اعتقادی با امام معصوم، برآمده از دغدغه تبیین در حوزه معرفت دینی است. این پرسشها و ابهامها، لزوماً از سوی جریانهای رقیب مطرح نمیشد و چه بسا تعمق در روایات و معارف نیز زمینه طرح پرسشهایی را برای اصحاب فراهم میآورد و پاسخهایی درخور طلب مینمود.
رویارویی بیرونی نیز هرچند چهره اصلی این جریان نبود اما به هرحال ردیّهها و رسالههای
1.. برای نمونه، نک: شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۴۳.
2.. برای نمونه، نک: کشّی، رجال، ج۱، ص۳۵۸، ح۲۳۳.
3.. باب النهی عن الکلام والجدال والمراء فی الله عزوجلّ: قَالَ لِی أَبُوجَعْفَرٍ علیه السلامیا زِیادُ إِیاک وَالْخُصُومَاتِ فَإِنَّهَا تُورِثُ الشَّک وَتُحْبِطُ الْعَمَلَ وَتُرْدِی صاحِبَهَا... (نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۴۵۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۹۲.
4.. نک: شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۵۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۱؛ صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۱۷.