349
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

در باور اصحاب به جهات علم امام نام‌گذاری شده است.۱ در میان راویان این روایات نیز اندیشمندانی چون ابابصیر، زراره، حمران، ابن ابی عمیر، مفضل بن عمر و صفوان بن یحیی قرار دارند. دسته‌‌‌ای از روایات هم به نحوه ارتباط خاص امام با ملائکه و گونه ازدیاد علم آنان توسط فرشتگان اشاره دارد و بیشتر با عنوان «تحدیث» قابل بررسی است.۲ این روایات نیز از سوی بیشتر اندیشمندان امامیه همچون ابوحمزه ثمالی، محمد بن مسلم، ابابصیر، زراره، حمران، ابن ابی یعفور، عبد اللّه بن مسکان و حماد بن عیسی تلقی به قبول شده‌اند. گروه دیگری از روایات نیز از سوی راویانی چون ابابصیر، حمران بن اعین و هشام بن سالم و مفضل بن عمر روایت شده‌اند که مطابق آنها، هرگاه امامان به علم و حکم چیزی نیاز داشته باشند و از آن آگاه نباشند، توسط روح القدس به آنان القاء می‌‌‌شود.۳ نکته مهم آن است که در حالی که بیشتر اندیشمندان آن عصر ناقل چنین روایاتی هستند، در میان راویان این گروه از روایات، نامی از هشام بن حکم و اصحاب او - جز یونس بن عبدالرحمن و آن هم در شمار اندکی از روایات این مضمون - دیده نمی‌‌‌شود.

۳. معرفت ضروری به امام

بنابر گزارش فرقه‌نگاران، امامیه نخستین درباره امکان و جواز جهل نسبت به ائمه علیهم السلام اختلاف نظر داشته‌‌‌اند. بر پایه سخن اشعری، امامیه در این مسئله چهار گروه‌اند.۴ بر پایه این گزارش، برخی از اصحاب، همچون عبداللّه بن ابی‌‌‌یعفور معتقداند که شناخت امام از جمله معارف ضروری دینی نبوده و ممکن است به برخی انسان‌‌‌ها معرفت امام عطا نشده باشد. به اعتقاد برخی دیگر، معرفت

1.. همان، ص‌۳۱۶- ۳۱۸ و ۳۲۶- ۳۲۸؛ کلینی، الکافی، ص‌۲۶۴.

2.. صفار، بصائرالدرجات، ص‌۳۱۹- ۳۲۴؛ کلینی، الکافی، ص‌۲۷۱.

3.. صفار، بصائر الدرجات، ۴۵۱- ۴۵۴؛ کلینی، الکافی، ص‌۳۹۸.

4.. البته، اشعری در ضمن گزارش دیدگاه‌های امامیه در باب ضروری بودن معرفت امام، مسئلۀ دیگری را نیز گزارش کرده است و آن اکتفا به شناخت امام از انجام اعمال شریعت است و این که آیا تنها شناخت امام واجب است یا هم شناخت آنان واجب است و هم عمل به شریعتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله آورده است؟ از این‌رو، آوردن دو مسئله مختلف در کنار هم اشتباهی است که اشعری در این گزارش مرتکب شده است؛ بنابراین، اختلاف امامیه در مسئلۀ ضرورت معرفت امام، تنها به دو قول خلاصه می‌شود و دو رأی نخست، نشان‌دهندۀ اختلاف در مسئلۀ دیگری هستند. در باب اختلاف امامیه در مسئلۀ وجوب عمل به شریعت در کنار وجوب معرفت به امام نیز باید گفت از میان امامیه هیچ جریانی انگارۀ عدم وجوب عمل به شریعت و انحصار وجوب معرفت امام را نپذیرفته است، بلکه این اندیشه را تنها می‌توان در میان جریان غلو و اصحاب آن جست‌وجو کرد.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
348

منتقل شده است و پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وحی به‌طور کامل قطع شده است. به نظر می‌‌‌رسد ابن قتیبه نیشابوری - شاگرد فضل که ناقل این توقیع نیز بوده - مکتب استاد خویش را در این زمینه قبول داشته است.۱

در برابر جریان هشام، اکثریت محدث - متکلمان امامیه در کوفه به غیر از منبع علم وراثتی امام، منابع دیگری را برای علم امام باور داشته‌‌‌اند که می‌توان بر آنها «وحی غیر رسالی» یا «علم الهامی» نام نهاد. دسته نخست روایاتی که بر علم غیر وراثتی امام دلالت دارند، روایاتی‌اند که به اصل زیاد شدن علم امام اشاره داشته و بر این تأکید دارند که اگر بر علم امام افزوده نمی‌‌‌شد، علم او پایان می‌‌‌یافت.۲

این مضمون مورد پذیرش جریان اکثریت اندیشمندان امامیه در آن دوران است، به‌گونه‌‌‌ای که مهم‌‌‌ترین افراد این جریان همچون زراره، ابابصیر، هشام بن سالم، محمد بن حکیم و عبداللّه‌ بن بکیر از راویان این گروه از روایات‌اند.۳ همچنین این گروه از اصحاب روایاتی که افزون بر اصلِ ازدیاد علم امام به زیاد شدن آن در هر شب و روز و هر ساعت اشاره دارد را نیز نقل کرده‌‌‌اند. برای نمونه، هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام درباره کلام ابوالخطاب در مورد علم امام پرسشی می‌‌‌کند و این پاسخ را از امام می‌شنود که «علم قرآن و علم به حلال و حرام در برابر علمی که خداوند هر روز و شب برای امام ایجاد می‌‌‌کند، ناچیز است».۴

در برخی روایات که از طریق اندیشمندانی چون ابابصیر، عبداللّه‌ بن مسکان، منصور بن حازم و صفوان بن یحیی روایت شده‌اند، نیز تنها آنچه در هر شب و روز و ساعت به ساعت بر قلب امام تحدیث می‌‌‌شود، علم نامیده شده و علم از طریق کتاب «اثرة» عنوان گرفته است.۵ گروه دیگری از این روایات نیز بیان‌کننده قابلیت فزونی یافتن علم از طریق نکت، قذف و نقر است که

1.. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص‌۵۳۹- ۵۴۱.

2.. صفار، بصائرالدرجات، ص‌۳۹۲- ۳۹۵ ؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص‌۲۵۴- ۲۵۵.

3.. در میان راویان این گروه از روایات حتی نام یونس بن عبدالرحمن نیز به چشم می‌خورد، اما با توجه به اعتقاد جریان کلامی هشام بن حکم و آنچه برخی مقالات‌نویسان از سخن صریح یونس دربارۀ انکار علم الهامی نقل کرده‌اند، به نظر می‌رسد جمع‌بندی او از مجموعه ادله، انحصار منبع علم امام در علم وراثتی باشد. برخی نیز بر این باورند که احتمالا پس از امامت امام جواد علیه السلام و مشکلات معرفتی که برای اعتقاد جریان هشام در مورد علم امام بروز کرد، یونس از نظریه نخست خود بازگشت و علم الهامی امام را نیز پذیرفت.

4.. صفار، بصائر الدرجات، ص‌۳۹۴.

5.. همان، ص‌۳۲۵.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35622
صفحه از 572
پرینت  ارسال به