345
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

صف‌‌‌بندی دو جریان در برابر هم را فراهم کرد. بر اساس گزارش نوبختی، پس از امامت امام جواد علیه السلام عده‌‌‌ای بر این باور شدند که ایشان پس از بالغ شدن، با استفاده از جهات علوم امام، مانند نکت و نقر و الهام، علوم را دریافت می‌‌‌کنند و گروهی دیگر همین اعتقاد را داشتند، با این تفاوت که معتقد بودند این علوم در همان دوره پیش از بلوغ به ایشان منتقل شده است. گروه سوم نیز چون وحی پس از نبی را قبول نداشته و نکت، قذف و تحدیث را از مقوله وحی و الهام می‌دانستند، بر این باور شدند که امام در هنگام بلوغ و با استفاده از کتاب‌هایی که از پدرش برای او به میراث گذاشته شده و اصول و فروعی که در آن جا ترسیم شده، عالم گشته است. گروه اخیر، به علت تنگنایی که بر اثر محدودبودن منابع علم امام در آن قرار گرفتند، بر آن بودند که امام بر اساس اصولی که در دست دارد، می‌تواند قیاس کند و این کار برای او جایز است؛ زیرا معصوم است.۱

بر اساس این گزارش، می‌‌‌توان گفت که دست‌کم از زمان امام جواد علیه السلام که نوع خاصی از اندیشه‌ورزی درباره علم امام مطرح شد، دو جریان در میان امامیه نهادینه و شناخته شد: نخست گروهی که به انقطاع وحی در معنای مطلق آن پس از رسول اکرم صلی الله علیه و اله باور داشت و دوم گروهی که چنین عقیده‌‌‌ای را نپذیرفته و تنها به انقطاع وحی و الهام نبوتی باور داشتند. گروه نخست، منبع علم امام را تنها میراثی می‌‌‌دانست که از رسول خدا صلی الله علیه و اله به ‌وسیله کتاب‌ها و یا آموزش سینه به سینه به شکل موروثی رسیده بود و ‌افزون بر آن، دست‌کم افرادی از این گروه برای جبران کمبودهای احتمالی، عقیده داشتند که امام می‌‌‌تواند از رأی و قیاس نیز استفاده کند.

هرچند گروه دوم، علم موروثی را قبول داشت، اما بر این باور بود که وحی منقطع نشده است و حکم خداوند درباره هر چیز جدید از طریق آنچه در کتاب‌‌‌های متقدم روایی «جهات علم امام» نام گرفته است، بر امام نازل می‌‌‌شود؛ مانند نقر، نکت، شنیدن و امثال آن، یعنی اموری که امام به‌دلیل آنها محدّث خوانده شده است. در دیدگاه این گروه، قیاس به هیچ وجه جایگاهی ندارد. در واقع، هر دو گروه درباره منابع علم امام یک وجه مشترک داشتند که آن علم مورثی بود و از سوی دیگر، علم الهامی و قیاس، منابع اختصاصی هر کدام به‌حساب می‌آمد و سبب تمایز آنها بود. بر اساس شواهد موجود، جریان کلامی هشام بن حکم به انقطاع مطلق وحی اعتقاد داشتند و علم امام را منحصر در علم وراثتی می‌‌‌دانسته‌‌‌اند. جریانی که اگرچه در اکثریتِ جریان امامیه قرار نداشته، اما استمرار تاریخی داشته است. درخصوص اعتقاد به علم امام، در جریان هشام بن

1.. نوبختی، فرق الشیعه، ص‌۸۸-۹۰.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
344

فکری امامیه به نوعی به علم ویژه امام اذعان داشته‌‌‌اند.۱ اما بنابر گزارش‌‌‌های تاریخی، می‌‌‌توان دریافت که درباره گستره و منبع علم امام در میان اندیشمندان نخستین امامیه اختلافات دراز دامنی وجود داشته است. از گزارش‌‌‌هایی که در زمان امام صادق علیه السلام درباره اختلاف اصحاب درباره علم امام نقل شده، روایتی است که سدیر صیرفی ارائه می‌‌‌کند. وی به امام صادق عرض کرد: اصحاب درباره امام اختلاف کرده‌‌‌اند، گروهی می‌‌‌گویند به او وحی می‌شود، گروهی معتقدند در گوشش بیان می‌‌‌شود، گروهی می‌‌‌گویند در قلبش می‌‌‌افتد و گروهی می‌‌‌گویند تنها بر اساس کتاب‌‌‌های پدرانش فتوا می‌‌‌دهد و آن حضرت به سدیر فرمودند: «به این اختلافات اعتنا نکن، ما امین و حجت خداوند در زمین هستیم و حلال و حرام ما بر اساس کتاب خداست».۲

آنچه می‌‌‌تواند به‌عنوان مؤیدی مهم برای وجود دست‌کم دو جریان فکری در امامیه نخستین بر محور علم امام تلقّی شود، گزارش ابوالحسن اشعری است. او می‌گوید: امامیه در خصوص علم امام دو گروه‌اند: گروهی معتقداند که امام به همه امور آگاهی دارد و گروه دیگر بر این باورند که امام تنها از امور متعلق به دین آگاه است و لزومی ندارد که از همه چیز آگاه باشد.۳ اگرچه این گزارش دقت لازم در تبیین نوع اختلاف امامیه در مسئله علم امام را ندارد و منطبق با گزارش روایات نقل شده و دیگر گزارش‌‌‌های تاریخی نیست، اما دست‌کم می‌‌‌تواند مؤیدی بر وجود دو تفکر در مسئله حاضر تلقّی شود.

مهم‌‌‌ترین گزارش‌‌‌های شیعی در خصوص اختلافات در باب علم امام، در کتاب فرق الشیعه نوبختی گزارش شده است. مطابق با این گزارش به نظر می‌‌‌رسد شکل‌گیری و نهادینه شدن دو جریان اصلی در باب علم امام در دوره امام جواد علیه السلام صورت گرفت. گزارشی که نوبختی در فرق الشیعه از عصر امام جواد علیه السلام درباره اختلاف شیعیان بر سر امامت ایشان به‌دلیل صِغَر سن و علم امامت نقل کرده، به‌خوبی از بروز دو جریان در میان امامیه در مورد علم امام حکایت دارد. به امامت رسیدن امام جواد علیه السلام در دوره کودکی، زمینه شکل‌گیری و بروز آشکار این گفتمان و

1.. در این میان، تنها غالب جریان زیدیه و نیز سران جریان بتریه و مرجئه شیعه اعتقاد داشتند که علم نزد امام و دیگر مردم است و هركس كه در نهايت، قادر به پاسخ پرسش نباشد، می‌تواند اجتهاد كند و به رأی خود تمسک جويد. از این‌رو، البته جريان سرحوبيه از زيديه نیز بر اين باور بودند كه علم به همه چيز بدون تعليم در نزد امام وجود دارد و در علم امام كميت و سن مطرح نيست و علم امام در مهد، با امام بالغ يكسان است (نوبختی، فرق الشيعه، ص‌۵۵).

2.. قاضی نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، ج۱، ص۵۰.

3.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۰.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36120
صفحه از 572
پرینت  ارسال به