احکام ولایی اجتماعی است که به نهج حکومتی امام مربوط است. در درازنای تاریخ، اندیشمندان امامیه در اینباره رویه فکری یکسانی نداشته و بلکه اختلاف نظر داشتهاند، اما مطابق با احادیث میتوان چنین گفت که جریان کلامی و حدیثی امامیه در مدرسه کوفه به این شأن از شئونات امامت اعتقاد و بر آن تأکید داشتهاند. ابن بکیر از زراره نقل میکند که از امام باقر علیه السلام درباره احکام نماز، دیه، میراث و نظایر آن پرسیدم و امام در پاسخ فرمود: «إِنَّ اللّه فَوَّضَ إِلَى نَبِیِّهِ».۱
نیز زراره از امام باقر روایت میکند که فرمود:
۰.قانون خونبهاى چشم و خونبهاى جان را وضع فرمود و نبیذ (شراب خرما) و هر مستکنندهاى را او حرام کرد، [در این هنگام] مردى گفت: پیغمبر وضع قانون کرد بیآنکه دستورى نسبت بدان آمده باشد؟! فرمود: آرى تا کسانى که اطاعت رسول میکنند از نافرمانان او مشخص شوند.۲
از هشام بن حکم نیز روایت شده که در مِنا از امام صادق علیه السلام پانصد مطلب از علم کلام پرسیدم و گفتم آنها (متکلمین عامه) چنین و چنان مىگویند و امام میفرمود: تو چنین و چنان بگو. هشام از حاضرجوابى و تسلط آن حضرت بر مسائل علم کلام تعجب کرده و میگوید: «جُعِلْتُ فِدَاک هَذَا الْحَلَالُ وَهَذَا الْحَرَامُ أَعْلَمُ أَنَّک صَاحِبُهُ وَأَنَّک أَعْلَمُ النَّاسِ بِهِ».۳
استفاده از تعبیر صاحب الحلال والحرام توسط هشام بهخوبی بر اعتقاد او بر تفویض شریعت به امام دلالت دارد هرچند او از آگاهی امام نسبت به مسائل کلامی تعجب میکند و امام نیز او را در این مسئله سرزنش میکنند.
یونس بن عبدالرحمن نیز که از اصحاب هشام و پیروان جریان او بهحساب میآيد، در این باره روایتی از ابابصیر نقل میکند که امام صادق علیه السلام درباره تفسیر آیه (ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا) فرمودند: «خداوند محمد صلی الله علیه و اله را طاهر و به دور از پلیدیها آفرید، سپس او را تربیت کرد تا چنان که میخواست او را استوار ساخت، سپس امر [دین] را به او واگذار کرد».۴ در