نشده، استطاعت آن هم محقق نشود؛ زیرا خداوند نیرومندتر از آن است كه کسى در ملک او با او طرف شود. مرد بصرى گفت: پس مردم در كار خود مجبورند؟ امام فرمودند: اگر مجبور بودند معذور بودند و گناه و عذابى بر آنها نبود. مرد بصرى گفت: پس كارشان به خودشان واگذار شده؟ فرمودند: نه. مرد بصرى گفت: پس چه وضعى دارند؟ فرمود: خدا میداند كه چه كارى خواهند كرد و ابزار كار را به آنها داده است و چون كار را انجام دهند به همراه انجام كار و همزمان با آن داراى استطاعت آن كاراند.۱
بنا به آنچه در این روایت آمده است، استطاعت زمانی معنا پیدا میکند که فعل محقق شده است و اگر فعلی تحقق خارجی نیابد، نشان از آن دارد که انسان برای انجام آن فعل مستطیع نبوده است. در این روایت از آنچه در حوزه سلطنت اراده انسان امکان تحقق داشته، تنها با «آلة الاستطاعة» یاد شده است.
همچنین اشاره شد که تصویرگری هشام از استطاعتِ انسان، تنها معیت استطاعت با فعل را برمیتابد. این نکته را در روایتی از امام صادق علیه السلام در باب استطاعت میبینیم که از ایشان پرسیده شد آیا مردمان آن هنگام که کاری انجام میدهند استطاعت دارند؟ و ایشان در پاسخ فرمودند: «زمانى كه كار را انجام دادند، استطاعت داشتهاند به استطاعتى كه خدا در آنها نهاده است...» و سپس فرمودند: «براى انسان پیش از عمل هیچگونه استطاعتى نیست؛ نه كم و نه زیاد، بلكه در صورت انجام یا ترک مستطیع هستند».۲
نظریه زرارة بن أعین و خاندان او
بر اساس گزارش اشعری در مقالات الاسلامیین، زرارة بن اعین، عبید بن زرارة، عبدالله بن بکیر
1.. «... أَتَسْتَطِیعُ أَنْ تَعْمَلَ مَا لَمْ یكَوَّنْ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَتَسْتَطِیعُ أَنْ تَنْتَهِی عَمَّا قَدْ كُوِّنَ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام: فَمَتَى أَنْتَ مُسْتَطِیعٌ؟ قَالَ: لَا أَدْرِی. قَالَ: فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً فَجَعَلَ فِیهِمْ آلَةَ الِاسْتِطَاعَةِ، ثُمَّ لَمْ یفَوِّضْ إِلَیهِمْ، فَهُمْ مُسْتَطِیعُونَ لِلْفِعْلِ وَقْتَ الْفِعْلِ مَعَ الْفِعْلِ إِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ الْفِعْلَ، فَإِذَا لَمْ یفْعَلُوهُ فِی مُلْكِهِ لَمْ یكُونُوا مُسْتَطِیعِینَ أَنْ یفْعَلُوا فِعْلًا لَمْ یفْعَلُوهُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یضَادَّهُ فِی مُلْكِهِ أَحَدٌ. قَالَ الْبَصْرِی: فَالنَّاسُ مَجْبُورُونَ؟ قَالَ: لَوْ كَانُوا مَجْبُورِینَ كَانُوا مَعْذُورِینَ. قَالَ: فَفَوَّضَ إِلَیهِمْ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَمَا هُمْ قَالَ عَلِمَ مِنْهُمْ فِعْلًا فَجَعَلَ فِیهِمْ آلَةَ الْفِعْلِ فَإِذَا فَعَلُوهُ كَانُوا مَعَ الْفِعْلِ مُسْتَطِیعِین» (کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۱، ح ۲).
2.. «هَلْ لِلْعِبَادِ مِنَ الِاسْتِطَاعَةِ شَیءٌ؟ إِذَا فَعَلُوا الْفِعْلَ كَانُوا مُسْتَطِیعِینَ بِالِاسْتِطَاعَةِ الَّتِی جَعَلَهَا اللَّهُ فِیهِم... . ثُمَّ قَالَ لَیسَ لَهُ مِنَ الِاسْتِطَاعَةِ قَبْلَ الْفِعْلِ قَلِیلٌ وَ لَا كَثِیرٌ وَ لَكِنْ مَعَ الْفِعْلِ وَ التَّرْكِ كَانَ مُسْتَطِیعا» (کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۲، ح ۳).