نظریه استطاعت در مدرسه کلامی کوفه
اکبر اقوام کرباسی۱
مقدمه
مباحث پراکنده نفسشناسی و انسانشناسی متکلمان در سدههایِ نخستین را در حوزههای مختلفی میتوان سامان داد که از این میان، مباحث مربوط به حوزه اِحداث فعل و حقیقت فعل انسانی بما هو موجود مختار بسیار مهماند.
گفت و شنودهای کلامیِ اندیشمندانِ مسلمان گرد این موضوع نیز نشان میدهد که این بحث تا چه اندازه برای مسلمانان با اهمیت بوده است. شواهد تاریخی نشان میدهند که از همان آغازین سالهای ظهور اسلام، انگارهای در ذهن و ضمیر گروهی از مسلمانان رشد و رسوخ کرد که بر مبنای آن مسئولیت افعال آدمی بهطور مستقیم تنها متوجه خود اوست. این ایده و انگاره بیشتر در تقابل با گرایشهای جبرگرایانهای پدید آمد كه تقریر و تلقی ویژهای از آموزه قضا و قدر الاهی ارائه میدادند. به گمان جمعی از جبریه، هر چه را خداوند تقدیر و قضا کرده باشد، آن را نیز خلق کرده است و هرچه را که خداوند خلق کرده باشد، آن را اراده کرده است. افعال انسان نیز تحت تقدیر خداوند است، پس همه افعال عباد، مخلوق خداوند است و بهصورت مجازی به