275
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

را به اشتباه برای امام گزارش کرده‌اند. در این روایت پس از تقریر دیدگاه زراره از سوی حمزه، مورد تأیید امام قرار گرفت. با این‌حال، می‌توان گفت اِشکال قول زراره که گاه مورد انتقاد امام نیز قرار گرفته این بود که صحت و سلامت و دیگر اجزای استطاعت که پیش از فعل موجوداند را به معنای حقیقت و تمام‌الاستطاعه می‌دانست. همان‌گونه که پیشتر اشاره شد، نظریه دیگر، اذن الهی را نیز جزیی از حقیقت استطاعت معرفی می‌کند. زیاد بن ابی حلال محضر امام صادق علیه السلامعرض کرد زراره از شما نقل کرده است که در تفسیر آیه (وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا) فرموده‌اید: هر کس زاد و راحله داشته باشد، مستطیع است و امام فرمود: زراره چنین نپرسید و من همچنین پاسخ ندادم، بلکه پرسید: آیا هر کس زاد و راحله داشته باشد، مستطیع است؟ و من نیز پاسخ دادم: حج بر او واجب است؛ پرسید آیا مستطیع است؟ گفتم زمانی که اذن بیابد.۱

مجموع گزارش‌های رسیده از اهل‌بیت علیهم السلامبر این نکته اتفاق و تأکید دارند که فاعل، پیش از تکلیف و پیش از انجام فعل، ابزار و مقدمات فعل را در اختیار دارد. گزارش اشعری از اختلافات درونی شیعیان در مسئله استطاعت نیز نشان می‌دهد که متکلمان و صاحب‌نظران امامیه در سده‌های دوم و سوم استطاعت را پیش از فعل لازم می‌دانستند. از نظر ایشان نه‌تنها استطاعت پیش از فعل و حتی پیش از توجه امر و نهی و تکلیف به سوی مکلفان وجود دارد، بلکه سرچشمه و خاستگاه فعل و حرکت نیز همین استطاعت است؛ حتی اصحاب هشام بن حکم نیز که تقریری متفاوت از استطاعت داشته، اجزایی را برای استطاعت می‌شمردند و معتقد بودند که چهار جزء استطاعت پیش از فعل موجوداند.۲ این گزارش‌ها به همراه گزارش‌هایی که در جوامع روایی آمده‌اند از این حقیقت پرده برمی‌دارند که بر خلاف جبرگرایان که استطاعت را بی‌تأثیر در پدید آمدن فعل می‌دانستند، در اندیشه امامیه استطاعت نقشی مهم و تعیین‌کننده دارد و فاعلیت انسان بر محور استطاعت استوار می‌شود، اما تأکید بر استطاعت بدون هیچ قید و شرط، به اندیشه تفویض می‌انجامد و تفویض در اندیشه اهل‌بیت علیهم السلامباطل است، یعنی امور بندگان به ایشان واگذار نشده و فعل انسان بی‌ارتباط با فاعلیت حق‌تعالی نیست. از آن‌جا که خداوند مدبّر عالم است و همه عالَم، مِلک و حوزه سلطنت و قدرت اویند، هیچ امری بی‌ اذن و اراده خداوند پدید نمی‌آید. از این‌جاست که سخن از اراده الهی و مناسبات فعل الهی با فعل انسان به میان می‌آید. از این‌رو، بحث از گستره اراده الهی و کیفیت تعلق اراده خداوند به اعمال بندگان به‌گونه‌ای که با

1.. کشّی، رجال، ص۱۴۷.

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۲-۴۳.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
274

فعل لازم است، نقش فاعلیت خداوند در افعال انسان را داخل در حقیقت استطاعت می‌دید. به اعتقاد او، «استطاعت» پنج رکن دارد و در صورت جمع شدن این پنج رکن، فرد مستطیع خواهد بود: ۱) تندرستى؛ ‌۲) رفع مانع؛ ۳) فراهم بودن وقت و امکانات؛ ۴) ابزار تحقق فعل و ۵) سبب وارد از بیرون که انسان را برای انجام فعل بر‌می‌انگیزاند.۱

هشام بن حکم تلاش کرده تا برای استطاعت، مفهومی ارائه کند که سامان‌دهنده پنج رکن پیش‌گفته باشد و البته، زمانی این مفهوم محقق می‌شود که هر پنج مورد پیش‌گفته گرداگرد هم جمع شده باشند.‌گویی «استطاعت» مجموع آن چیزی است که فعل با آن تحقق پیدا می‌کند و این موارد برای وقوع فعل در خارج ضروری‌اند، اما چهار جزء پیش از فعل و یکی که همان سبب وارد باشد، حین‌الفعل محقق می‌شود و هنگامی که خداوند سبب‌ را پدید آورد، حقیقت استطاعت که لازمه وقوع شیء است، محقق می‌شود. از منظر هشام، بخشی از استطاعت پیش از فعل موجود است و انسان بر پایه آن قدرت و اراده کرده اقدام به فعل می‌کند و از این جهت فعل او اختیاری است، اما روی دیگر سکه نقش خداوند در تحقق و وقوع فعل است؛ تا زمانی که سبب مهیّج از سوی خداوند حادث نشود، فعل در خارج واقع نمی‌شود. جعفر بن حرب این دیدگاه هشام را این‌گونه گزارش کرده است که هشام معتقد بود، افعال انسان «اختیار له من وجه واضطرار من وجه».۲

بر پایه گزارش اشعری، زرارة بن اعین، عبید بن زراره، محمد بن حکیم، عبداللّه بن بکیر، هشام بن سالم، مؤمن الطاق، حمید بن رباح (زیاد)، هشام بن حرول و ابومالک حضرمی همگی استطاعت را پیش از فعل می‌دانستند و تنها اصحاب هشام بن حکم و بر پایه گزارشی، اصحاب ابومالک حضرمی که خود از شاگردان هشام بود، به استطاعة مع‌الفعل معتقد بوده‌اند.۳

اما بر پایه گزارش‌هایی که در کتاب کشّی نقل شده است، چنین برداشت می‌شود که دیدگاه زراره با دیدگاه دیگر اصحاب و نیز با نظر امام علیه السلاممتفاوت و مخالف است. در چند گزارش آمده است که امام درباره دیدگاه زراره در موضوع استطاعت فرموده است: «لیس من دینی و لا من دین آبایی».۴ از پاره‌ای از این گزارش‌ها برداشت می‌شود که دیدگاه زراره در این مسئله به دیدگاه قَدَریان نزدیک بوده است.۵ البته، بر پایه گزارش حمزة بن حمران، این انتساب‌ها نادرست بوده و نظر زراره

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۲.

2.. همان، ص۴۱.

3.. همان، ص۴۱-۴۲.

4.. کشّی، رجال، ص۱۵۰و۱۶۰.

5.. همان، ص۱۴۵و۱۶۰.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35829
صفحه از 572
پرینت  ارسال به