بود؛ رفتاری که بر اساس دیدگاه معرفتشناختی ویژه امامیه، تبیین عقلانی باورهای دینی را در پرتو متن مقدس باور داشت و به انجام میرساند.۱ این چارچوب و پارادایم در کلامِ امامیه، به تدریج در بغداد به سمت جریان اعتزال میل کرد تا آنجا که معارف وحیانی به جای آنکه نقش تعیینکننده داشته باشند، بیشتر نقش مؤید به خود گرفتند.
مطالعات اکتشافی گرداگرد این جریان، از چند خط فکری و درونی میان این جریان پرده برمیدارد که مقالهنویسان از آن با عنوان «اصحاب» یاد کردهاند. از این خردهجریانها بیشتر با نام و نشان چهار شخصیتِ ممتازِ کوفی - زرارة بن أعین، مؤمن الطاق، هشام بن سالم و هشام بن حکم - یاد شده است. در این میان خط فکری زراره به لحاظ زمانی بر دیگران مقدم است و خط کلامی هشام بن حکم به لحاظ تولید نظریه و آثار علمی و تعدد شاگردان بر دیگر خطوط فکری پیشی میگیرد.
۱.۱. خط فکری زراره و آل أعین
زرارة بن أعین شیبانی، از اصحاب و شاگردان امام پنجم و ششم، فقیه، متکلم و ادیب کوفی است.۲ میزان نقل و انتقال روایات میان خاندان او از یکسو و وفاداری به اندیشههایی خاصِ زراره میان این خاندان از سویی دیگر، ما را با گروهی همبسته در کلامِ نخستینِ امامیه روبهرو میسازد که زراره و اندیشههای او محور آن خط فکری به حساب میآیند. دیدگاههای خاص و نظریههای او به ویژه در باب مسئله استطاعت و قدر، افعال الاهی، ایمان و کفر، معرفت، تحدیث و... وی را یکی از خبرسازترین دانشمندان شیعه آن دوران جلوه داده و به تبع احادیث مدح و ذم گونهگونی را در مصادر به ارمغان آورده است.۳
مهمترین و جنجالیترین اندیشه زراره و خط فکری او «استطاعت» است. نظریه او در این موضوع بلوایی در کوفه به راه انداخت و در آخر هم کدورتِ خاطر امام علیه السلام را برای زراره در پی داشت. با این همه، زراره بر نظریه خویش در استطاعت مصمم بود.۴ دیدگاه او در این مسئله در
1.. شواهد این ادعا در مقالهای از نویسنده با عنوان «نظریهپردازی متناندیش در مدرسۀ کلامی کوفه» ارائه و آماده انتشار است.
2.. نجاشی، رجال، ص۱۷۵، ش۴۶۳.
3.. کشّی، رجال، ج۱، ص۳۴۵، ش۲۰۸و۲۳۵.
4.. همان، ص۳۶۰، ش۱۴۷و۲۳۴.