تکلیف آدمی و در حقیقت به آزادی اراده انسان اشاره دارند. این آیات نیز در کنار وجدان، اختیار و آزادی اراده، دستمایه گروه دیگری در انکار جبر و ارائه نظریههایی در باب فاعلیت حقیقی و آزادانه انسان بودهاند.
فارغ از اختلاف در جزئیات، در برابر امامیه دو دیدگاه کلی در رابطه با فاعلیت انسان مطرح بود؛ گروهی با مخلوق دانستن افعال بندگان، فاعلیت انسان را مقهور فاعلیت خداوند دانسته، به جبر قائل شدند و گروهی با تأکید بر فاعلیت حقیقی و استقلالی انسان، نقش خداوند و فعل او را در افعال اختیاری انسان انکار کرده و به تفویض گراییدند.
جبرگرایی
اصحاب حدیث، همه افعال انسان حتی افعال قبیح را به اراده خداوند مستند کرده۱ و مخلوق خداوند دانستند.۲ البته، آنها از ورود به مجادلات کلامی پرهیز میکردند و از همینرو، تبیین روشنی از دیدگاه آنان وجود ندارد؛ اما موضعگیریهای آنها در برابر طرفداران اختیار و نیز تأکید اصحاب حدیث بر انحصار فاعلیت و خالقیت در خداوند، آنها را در زمره جبرگرایان قرار داده است.
اندیشه جبر در آغاز سده دوم از سوی جهم بن صفوان و جریان کلامی جهمیه تبیین و دفاع کلامی شد. بر پایه گزارش اشعری و دیگر فرقهنگاران، جهمیه معتقد بودند که فاعل حقیقیِ افعال، خداوند است و انتساب فعل به انسانها مجازی است.۳ دفاع از اندیشه جبر، متکی بر توحید فاعلی و انحصار خالقیت در خداوند و نیز با تأکید بر نظام فراگیر اراده و مشیت الهی و نیز عمومیت قضا و قدر از سوی برخی افراد و جریانهای کلامیِ دیگر چون خلفیه، خمریه، شعیبیه، میمونیه، اباضیه از خوارج و نیز ضراریه، نجاریه و کلابیه مورد تأکید قرار گرفت.۴ همه گروههای جبرگرا در این مسئله اتفاق نظر داشتند که اراده خداوند عام و حاکم بر همه امور است و چیزی در عالم، حادث نمیشود مگر به اراده حق تعالی.۵ از آنجا که در این نظریه، قدرت و اراده خداوند
1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۹۱.
2.. بخاری، خلق افعال العباد، ص۱۱۴.
3.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۷۹؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲۱۱.
4.. همان.
5.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۹۳-۹۴، ۱۰۸، ۲۸۱، ۲۸۳و ۵۱۴.