به راستی مجموعه مناظرات پیشگفته کافی است تا نشان دهد که کلام - به معنای تاریخیاش، یعنی دفاع از آموزههای دینی - میان اصحاب امامیه در کوفه وجود داشته است؛ اما شواهد تاریخی دیگری در دست داریم که نشان میدهند پارهای از اصحاب با آنکه در صورت ضرورت در میدان دفاع از اندیشهها و باورهای امامیان ظاهر میشدند،۱ ولی با کلام و متکلمان نیز سر سازگاری نداشتند و گاه ایشان را بهدلیل ورود در کلام نقد میکردند.۲ این دسته از اصحاب، بر پایه برخی روایات، معتقد بودند که رفتار و منش متکلمان مطابق با رفتار ائمه علیهم السلامنیست، حال آنکه بسیاری از مناظرات متکلمان در پیشگاه و منظر امام معصوم انجام میشد و حتی روش بحث و مناظره ایشان از سوی ائمه علیهم السلام نقد و ارزیابی میشد.۳ به نظر میرسد چرایی این موضعگیری اصحاب را باید در فرآیند دفاع پیگرفت. به راستی چه ویژگی یا رفتاری در فرآیند فعالیتهای کلامی کوفیان وجود داشته که برخی اصحاب، اهلِ کلام را نقد میکردند و بر آنان خُرده میگرفتند؟ پاسخ این پرسش مستلزم خوانش دقیق دو جریان مهم معرفتی در فضای کوفه آن دوره است.
جریانهای معرفتی و کلامی امامیه در مدرسه کوفه
امروزه محققان بر پایه بسیاری از شواهد تاریخی تردیدی در این مسئله ندارند که در کوفه سده دوم، دستکم دو جریان «معرفتی» رو در روی هم صفآرایی کردهاند؛ جریانی که با کلام و متکلمان درگیر است و روی خوش به این رفتار نشان نمیدهد و جریانی که در مقابل این دیدگاه نسبت به فعالیتهای کلامی اهتمام دارد. جریان اخیر که از آنان با نام و نشان «متکلمانِ نظریهپرداز» یا «متکلمانِ محدّث» یاد کردهایم به معنای تاریخی و خاص کلمه و در همان دوره به تکلّم شهرت داشتند؛ اما جریان دیگر که با عنوان «متکلمانِ متن محور» یا «محدثانِ متکلم» از آنها نام میبریم، اگرچه در آن دوره به کلام شهره نبودهاند، اما به معنای واقعی و امروزینِ کلام، رفتاری کاملاً متکلمانه دارند.
البته، نباید از نظر دور داشت که گرایشی هم میان برخی اصحاب کوفه وجود داشت که مانند
1.. در ادامه، خواهیم دید که ابان بن تغلب که مناظرۀ او به عنوان نمونه مطرح شد به جریانی وابسته است که با کلام رایج در آن دوره میانۀ خوبی ندارند (برای نمونه، نک: کشّی، رجال، ج۲، ص۶۲۲).
2.. برای نمونه، نک: شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۴۳؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۹۲.
3.. برای نمونه، نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۱.