الْجَهْلَ... فَقَالَ الرَّجُلُ فَكَیفَ سَمَّینَا رَبَّنَا سَمِیعاً وَكَذَلِكَ سَمَّینَاهُ بَصِیراً لِأَنَّهُ لَا یخْفَى عَلَیهِ مَا یدرک.۱
در این حدیث نیز امام علیه السلام چهار اسم «قدیر»، «عالم»، «سمیع» و «بصیر» را بهصورت سلبی معنا میفرمایند. اسماء مختلف برای صانع، همگی بر یک معنا دلالت میکنند که آن خود ذات مقدس است، ولی هریک از این اسماء با مفاهیم مختلف خود او را از جهات مختلف تنزیه میکنند. امام علیه السلام میفرماید وقتی او را عالِم مینامیم، از جهل تنزیهش میکنیم. وقتی قادر میخوانیم، از عجز منزهش میداریم و... پس مفاهیم این الفاظ با هم متفاوتند، ولی معنا و مقصود همه یکی و آن هم خود ذات است. اگر این الفاظ بهصورت تنزیهی معنا نشوند، لازم میآید برای صانع، جهات و حیثیات مختلف فرض شود.
اگر گفته شود که ذات خداوند از یک جهت، مصداق «علم»، از جهت دیگر مصداق «حیات»، از جهت سوم مصداق قدرت است، ذات خداوند مصداق مفاهیم مختلف و متعدد میشود و چون کثرت مفاهیم به کثرت در منشأ انتزاع میانجامد؛ معنا که همان مقصود (ذات) است، متعدد میشود. از همینرو و برای پرهیز از همین محذورات است که در روایات مختلف اسماء منتسب به ذات بهصورت سلبی معنا میشود.
نکته دیگر اینکه در مورد صانع متعال بهکار بردن تعابیر ایجابی و سلبی ناظر به دو نگرش متفاوت است. استعمال مفاهیم ایجابی، اثبات صفت برای صانع است و بهکار بردن مفاهیم سلبی به نفی صفات از او باز میگردد. چون همه مفاهیمی که بشر برای توصیف خداوند بهکار میگیرد، ناگزیر از معانی مخلوقی اخذ شده، پس با استفاده از این مفاهیم به لحاظ وجودی هیچ صفتی را نمیتوان برای صانع اثبات کرد؛ زیرا اثبات صفت مستلزم تشیبه است.۲
از سوی دیگر تشبیه و تنزیه دو مقوله نقیض یکدیگر و هر دو در معانی هستند،۳ پس عقلاً جز تنزیه خالق از معانی مخلوقی راهی وجود ندارد. پس اختلاف یک اختلاف لفظی نیست، بلکه اختلاف میان دو مبنای مناقض با هم است که هریک پذیرفته شود، دیگری رد میشود. به کاربردن تعابیر ایجابی یا سلبی درباره خداوند، حکایت از دو مبنای مختلف میکند. از همینرو،