همین علم بلامعلوم اشاره میکند. اگر خداوند میداند چه چیز را میخواهد خلق کند پس شیء ثانی که خلق نشده و در آینده خلق میشود مجهول نیست؛ یعنی علم حق تعالی که سابق بر خلق است چیزی از آن پنهان نیست. تعبیر «لامجهول» روشنگر این نکته است.
امّا نکته مهم تعبیر «لامعلوم» است که در کنار آن آمده است؛ یعنی از نفی مجهولیّت نمیتوان به این نتیجه رسید که در ذات الاهی صورت علمی وجود دارد و ذات را نمیتوان متعین به صور علمی کرد. بلکه صور علمی متعیّنه، خلق خدا هستند و در خارج به وجود آمدهاند، اما در رتبه ذات هیچ تعیّنی راه ندارد و نفی مجهولیت مستلزم معلومیّت۱ نمیشود.
بدین ترتیب در بیان علم بلامعلوم (علم ذاتی) از حقیقت و کنه علم، چیزی جز نفی جهل روشن نمیشود، سلبی معنا کردن الفاظی که مشیر به ذات خداوند هستند، حاکی از آن است که بهلحاظ وجودشناختی نمیتوان برای ذات، صفاتی، اثبات کرد؛ چرا که اثبات صفت برای ذات سبب تشبیه میشود.۲
اینکه ذات خداوند از هرگونه علم ذو اضافه تنزیه شود، چیزی جز نفی صفات به لحاظ وجودشناسی نیست. به نظر میرسد بین مسئله وجودشناسی صفات با معناشناسی صفات نیز ملازمه و پیوندی نزدیک برقرار است؛ به این معنا که شناخت وصفی، زمانی ممکن است که امکان تحقق صفات در شئ وجود داشته باشد و هر چیزی که به لحاظ وجودشناختی از وصف خالی باشد، وصف عقلی آن ممکن نیست.
حدیث دیگری که شاید بتوان از آن نظریه زراره۳ را درباره رابطه ذات با صفات (از منظر معناشناختی) پیجویی کرد این حدیث است:
إِنَ اللَّهَ خِلْوٌ مِنْ خَلْقِهِ وَخَلْقَهُ خِلْوٌ مِنْهُ وَكُلُّ مَا وَقَعَ عَلَیهِ اسْمُ شَیءٍ مَا خَلَا اللَّهَ فَهُوَ
1.. البته، معلومیتی که با تعیّن قرین است و هر معنایی که ما از معلومیت میفهمیم مساوق با نوعی تعیّن است و گرنه نوعی از معلومیّت که جز نفی جهل معنایی ندارد و سنخیتی را لازم نمیکند، منعی ندارد.
2.. «لَا إِخْلَاصَ مَعَ التَّشْبِیهِ وَلَا نَفْی مَعَ إِثْبَاتِ الصِّفَاتِ وَلَا تَجْرِیدَ إِلَّا بِاسْتِقْصَاءِ النَّفْی كُلِّهِ» (ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص۶۱) مطابق این حدیث اثبات هرگونه صفت برای ذات مستلزم تشبیه دانسته شده و اخلاص در توحید نفی هر گونه صفت از ذات است. بنابراین، اگر در روایات اهل بیت علیهم السلامبه ذات خداوند علم، سمع، قدرت نسبت داده میشود، تنها به جهت رفع نقص با الفاظی است که مفاهیم مختلف دارند؛ یعنی ذات خداوند جاهل و ناتوان نیست.
3.. راوی این حدیث زراره است.