نشانهای غیر خداست و بین خداوند و اسماء و صفاتش جدایی کامل برقرار است و این سخن امام علی علیه السلام که «لِشَهَادَةِ كُلِ صِفَةٍ أَنَّهَا غَیرُ الْمَوْصُوفِ وَشَهَادَةِ الْمَوْصُوفِ أَنَّهُ غَیرُ الصِّفَة»۱ روشنگر همین نکته است.
به هر روی، منظور از علم ذاتی این نیست که یک صفت بنام «علم» درون ذات اثبات شود. اینکه اهل بیت علیهم السلامصفت و اسم را به معنای واحد بهکار میبردند و میفرمودند: «فاسماءه تعبیر»۲ پایههایی دارد که یک پایه آن این است که گفته شود به لحاظ وجودشناختی ذات الاهی صفت ندارد. حال که ثابت شد ذات خداوند عاری از هرگونه اسم و صفتی است، اکنون این سؤال مطرح میشود که اگر خداوند صفت ندارد از ذات او چگونه تعبیر کنیم؟ مطابق سخنان معصومین علیهم السلامدر دقیقترین معانی، علم (ذاتی) بلامعلوم به معنای نفی جهل است.
شاهد این مطلب، سخن امام رضا علیه السلام است که فرمودند:
۰.انّما تسمّی الله بالعالم لغیر علم حادث علم به الأشیاء... و انّما سمی الله عالماً لأنّه لا یجهل شیئاً، فقد جمع الخالق والمخلوق اسم العلم واختلف المعنی علی ما رأیت.۳
در این روایت به این مسئله اشاره شده که بر خلاف آفریدگان که به دلیل حدوث علم در آنها «عالم» نامیده میشوند، خداوند به دلیل علم غیرحادث (علم بلامعلوم) عالم نامیده میشود، خداوند عالم است چون هیچچیز بر او پوشیده نیست.
در روایت دیگری امام رضا علیه السلام در یکی از مجالس مناظره خود که با عمران صابی بوده در موضوع علم بلامعلوم جملاتی دارند: «اللَّهَ الْمُبْدِئَ الْوَاحِدَ الْكَائِنَ الْأَوَّلَ لَمْ یزَلْ وَاحِداً لَا شَیءَ مَعَهُ فَرْداً لَا ثَانِی مَعَهُ لَا مَعْلُوماً وَلَا مَجْهُولا...».۴ در این فقره تعبیر «لامعلوم ولامجهول» صفت «شئ»۵ است؛ یعنی نه شئ معلومی با او هست و نه شئ مجهولی. تعبیر لامعلوم ولا مجهول به
1.. شیخ صدوق، التوحید، ص۵۷.
2.. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ج۱، ص۱۵۱.
3.. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۲۱.
4.. شیخ صدوق، التوحید، ص۴۳۵.
5.. یعنی «لاشئ (معلوماً و مجهولاً) معه».