203
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

امام همه جوانب مسئله را بررسی کنند. پرسش‌های هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام یا امام کاظم علیه السلام که گاه منشأیی بیرونی دارد و از سوی برخی از زنادقه یا معتزلیان برای او مطرح شده است، شاهدی بر این ادعاست. برای مثال، او پیش از مناظره با ابوالهذیل شرط کرد که حتی اگر در مناظره‌اش با او شکست بخورد، پرسش را نزد امام برده و پاسخ امام را دریافت کند.۱ شواهدی مشابه از مؤمن طاق نیز در این ‌باره موجود است.۲

افزون بر دو مورد پیش‌گفته این گروه بنا به برخی از آموزه‌های ائمه علیهم السلامهرچند وظیفه خود را پرسش از ائمه علیهم السلاممی‌دانستند، ولی معتقد بودند که ائمه علیهم السلامدر پاسخ به آنها آزادند و چه‌بسا به مصلحتی که بر ما پوشیده است، پرسشی را بی‌پاسخ بگذارند.۳ بزرگانی مانند صفوان بن یحیی، محمد بن مسلم، جابر بن یزید جعفی، ابوبکر حضرمی و ابوبصیر چنین روایاتی را نقل کرده‌اند.

این تمایز رویکرد متکلمان و محدث - متکلمان را در نقد الحدیث نیز می‌توان پی گرفت. متكلمان در نقل و پذیرش حدیث نگاهی سخت‌گیرانه داشته و روایات را با تکیه بر مبانی کلامی‌شان نقد می‌کردند. گزارشی در رجال كشی موجود است كه نشان‌دهنده شیوه برخورد جریان هشام بن حكم و پیروانش با احادیث منقول از ائمه اطهار علیهم السلام است. یونس بن عبدالرحمن گزارش كرده است که یكی از اصحاب از هشام بن حكم درباره علت برخورد سخت‌گیرانه‌اش با روایات امامیه و ردّ احادیث می‌پرسد و هشام بن حكم در پاسخ به او با استناد به سخنی از امام صادق علیه السلام ادعا می‌كند كه در روایات امامیه روایاتی جعلی رخنه كرده و نباید هر حدیثی را به سادگی پذیرفت.۴

یونس بن عبدالرحمن نیز در پیروی از استادش هشام بن حكم ادعا می‌كند كه روایات امامیه دچار تحریفاتی شده و باید آنها را پالایش كرد‌‌؛ او ادعا می‌كند كه مجموعه‌ای از كتب روایی امامیه را نزد امام رضا علیه السلام برده و ایشان بسیاری از آنها را رد كرده و برساخته غالیان دانسته‌اند.۵ نمونه‌ای از

1.. ‌شیخ صدوق، اعتقادات الامامیه، ص۴۳.

2.. پیشتر در بحث از مؤمن طاق به برخی از این موارد اشاره شد.

3.. در این‌باره نک: صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۸-۴۴.

4.. «حَدَّثَنِی هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یقُولُ لَا تَقْبَلُوا عَلَینَا حَدِیثاً إِلَّا مَا وَافَقَ الْقُرْآنَ وَالسُّنَّةَ أَوْ تَجِدُونَ مَعَهُ شَاهِداً مِنْ أَحَادِیثِنَا الْمُتَقَدِّمَةِ، فَإِنَّ الْمُغِیرَةَ بْنَ سَعِیدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ دَسَّ فِی كُتُبِ أَصْحَابِ أَبِی أَحَادِیثَ لَمْ یحَدِّثْ بِهَا أَبِی، فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تَقْبَلُوا عَلَینَا مَا خَالَفَ قَوْلَ رَبِّنَا تَعَالَى وَ سُنَّةَ نَبِینَا صلی الله علیه و الهفَإِنَّا إِذَا حَدَّثْنَا قُلْنَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله» (شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۲۴).

5.. «وَافَیتُ الْعِرَاقَ فَوَجَدْتُ بِهَا قِطْعَةً مِنْ أَصْحَابِ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ وَجَدْتُ أَصْحَابَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مُتَوَافِرِینَ فَسَمِعْتُ مِنْهُمْ وَ أَخَذْتُ كُتُبَهُمْ، فَعَرَضْتُهَا مِنْ بَعْدُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام فَأَنْكَرَ مِنْهَا أَحَادِیثَ كَثِیرَةً أَنْ یكُونَ مِنْ أَحَادِیثِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام وَ قَالَ لِی: إِنَّ أَبَا الْخَطَّابِ كَذَبَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَعَنَ اللَّهُ أَبَا الْخَطَّابِ! وَ كَذَلِكَ أَصْحَابُ أَبِی الْخَطَّابِ یدُسُّونَ هَذِهِ الْأَحَادِیثَ إِلَى یوْمِنَا هَذَا فِی كُتُبِ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، فَلَا تَقْبَلُوا عَلَینَا خِلَافَ الْقُرْآنِ، فَإِنَّا إِنْ تَحَدَّثْنَا حَدَّثْنَا بِمُوَافَقَةِ الْقُرْآنِ وَ مُوَافَقَةِ السُّنَّةِ إِنَّا عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ نُحَدِّثُ، وَلَا نَقُولُ قَالَ فُلَانٌ وَفُلَانٌ فَیتَنَاقَضَ كَلَامُنَا إِنَّ - كَلَامَ آخِرِنَا مِثْلُ كَلَامِ أَوَّلِنَا وَكَلَامَ أَوَّلِنَا مصَادِقٌ‏ لِكَلَامِ آخِرِنَا، فَإِذَا أَتَاكُمْ مَنْ یحَدِّثُكُمْ بِخِلَافِ ذَلِكَ فَرُدُّوهُ عَلَیهِ وَقُولُوا أَنْتَ أَعْلَمُ وَمَا جِئْتَ بِهِ! فَإِنَّ مَعَ كُلِّ قَوْلٍ مِنَّا حَقِیقَةً وَعَلَیهِ نُوراً، فَمَا لَا حَقِیقَةَ مَعَهُ وَلَا نُورَ عَلَیهِ فَذَلِكَ مِنْ قَوْلِ الشَّیطَانِ» (شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۲۴-۲۲۵).


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
202

محدودیت‌های ذاتی عقل در فهم بسیاری از مباحث توحیدی.۱ امام چون عاقل‌ترین انسان‌هاست، از جهت نخست محدودیتی ندارد و چون به وحی الاهی (با واسطه یا بدون واسطه به‌صورت الهام) مرتبط است، محدودیت‌های ذاتی عقل در محتوای آموزه‌های او تأثیری نخواهد گذاشت و سخنان او در این موارد بر اوامر و آموزه‌های الاهی مبتنی خواهد بود و به همین دلیل، ‌جز در مواردی نادر که از بدیهیات عقلی است، به خود حق نمی‌دادند که به سنجش عقلانی سخنان ائمه علیهم السلامبپردازند. این در حالی است که متکلمان محدودیت‌های ذاتی عقل را تنها به ذات خداوند مربوط می‌دانستند۲ و در دیگر مباحث مانند اسماء و صفات الاهی هیچ محدودیتی برای عقل قائل نبودند.۳

علت دیگر این مسئله آن بود که محدث -متکلمان رویکردی درون مذهبی داشتند و کمتر با شبهات و پرسش‌های مذاهب دیگر روبه‌رو بودند و به همین دلیل کمتر به ‌گفت‌وگوهای عقلی پیچیده با ائمه علیهم السلاممی‌پرداختند. ضرورت پاسخ‌گویی به مخالفان و دشمنان تشیع ایجاب می‌کرد که متکلمان برای آن‌که در مناظراتشان با مشکلی مواجه نشوند، پیشاپیش با ‌گفت‌وگویی عقلانی با

1.. «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلامعَنِ التَّوْحِیدِ فَقُلْتُ أَتَوَهَّمُ شَیئاً فَقَالَ نَعَمْ غَیرَ مَعْقُولٍ‏ وَلَا مَحْدُودٍ فَمَا وَقَعَ وَهْمُكَ عَلَیهِ مِنْ شَی‏ءٍ فَهُوَ خِلَافُهُ لَا یشْبِهُهُ شَی‏ءٌ وَلَا تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ كَیفَ تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ وَهُوَ خِلَافُ مَا یعْقَلُ وَخِلَافُ مَا یتَصَوَّرُ فِی الْأَوْهَامِ» (نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۸۲).

2.. دربارۀ دیدگاه هشام در بحث محدودیت ذاتی عقل در شناخت ذات حق، نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۹۹- ۱۰۰.

3.. مباحث و دیدگاه‌های متلکمان امامیه در مباحث صفات و اسماء الهی شاهدی بر این ادعاست. برای نمونه‌ای از این اختلاف می‌توان به نقل کشی مراجعه کرد: «جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِیمٍ الْخَثْعَمِی، قَالَ: اجْتَمَعَ هِشَامُ‏ بْنُ سَالِمٍ وَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ وَجَمِیلُ بْنُ دَرَّاجٍ وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَجَّاجِ وَمُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ وَسَعِیدُ بْنُ غَزْوَانَ وَنَحْوٌ مِنْ خَمْسَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا فَسَأَلُوا هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ أَنْ ینَاظِرَ هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ التَّوْحِیدِ وَصِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَغَیرِ ذَلِكَ لِینْظُرُوا أَیهُمَا أَقْوَى حُجَّةً فَرَضِی هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ أَنْ یتَكَلَّمُ عَنْهُ‏ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیرٍ وَرَضِی هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ أَنْ یتَكَلَّمَ عَنْهُ‏ مُحَمَّدُ بْنُ هِشَامٍ فَتَكَالَمَا وَسَاقَ مَا جَرَى بَینَهُمَا وَقَالَ، قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَجَّاجِ لِهِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ: كَفَرْتَ وَاللَّهِ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَأَلْحَدْتَ فِیهِ وَیحَكَ مَا قَدَرْتَ أَنْ تُشَبِّهَ بِكَلَامِ رَبِّكَ إِلَّا الْعُودَ یضْرَبُ‏ بِهِ! قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حُكَیمٍ فَكَتَبَ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام یحْكِی لَهُ مُخَاطَبَتَهُمْ وَكَلَامَهُمْ وَیسْأَلُهُ أَنْ یعَلِّمَهُ مَا الْقَوْلُ الَّذِی ینْبَغِی تَدِینُ‏ اللَّهَ بِهِ مِنْ صِفَةِ الْجَبَّارِ فَأَجَابَهُ فِی عَرْضِ كِتَابِهِ: فَهِمْتُ رَحِمَكَ اللَّهُ رَحِمَكَ اللَّهُ‏ إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَأَعْلَى وَأَعْظَمُ مِنْ أَنْ یبْلَغَ كُنْهُ صِفَتِهِ فَصِفُوهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَكُفُّوا عَمَّا سِوَى ذَلِك‏» (شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۷۹-۲۸۰).

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36145
صفحه از 572
پرینت  ارسال به