201
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

ابوبکر حضرمی۱، جمیل بن دراج۲ و ابن مسکان۳ نیز روایاتی مبنی بر فضلیت تسلیم بودن نزد ائمه علیهم السلامنقل شده است.

در تعامل بین عقل و وحی در سه حوزه فهم، تبیین و نظریه‌پردازی و دفاع از آموزه‌های وحیانی محدث-متکلمان همت خود را متوجه حوزه نخست کرده‌اند. توجه آنان به فهم ابعاد مختلف مسائل کلامی در ‌گفت‌وگو با ائمه اطهار علیهم السلام، پرسش‌های مکرر آنها در مسائل کلامی از ائمه اطهار علیهم السلام، نوشتن رساله‌های اعتقادی با رویکرد روایی و... نشانه‌های همت آنان در فهم درست معارف اعتقادی است.۴

البته، این گروه برخلاف متکلمان در حوزه فهم معارف الاهی به بگو مگو و مباحثه با ائمه علیهم السلامو نکته‌سنجی‌های عقلی نمی‌پرداختند. هنگامی که امام صادق علیه السلام از یونس بن یعقوب - یکی از اصحاب ایشان - می‌خواهند با مردی شامی مناظره کند، یونس با تعجب می‌گوید که از امام شنیده است‌‌ که «وای بر اصحاب کلام! می‌گویند این پذیرفتنی است، آن پذیرفتنی نیست، این درست می‌آید، آن درست نمی‌آید، این را می‌فهمیم، آن را نمی‌فهمیم (هذا یعقل وهذا لایعقل)».۵ این گزارش نشان می‌دهد که متکلمان برخلاف محدثان به خرده‌گیری‌های عقلی از سخنان ائمه علیهم السلاممی‌پرداخته‌اند و همین سبب انتقاد ائمه علیهم السلاماز آنان شده است.۶ روایات مرتبط با تسلیم بودن در برابر ائمه علیهم السلامکه پیش‌تر به آنها اشاره شد و تنها از سوی محدثان نقل شده است، نیز مؤید این ادعا خواهد بود.

علت عدم ورود این گروه به این پرسش‌ و پاسخ‌ها این بود که عقل را از دو جهت محدود می‌دانستند‌‌: نخست از جهت کمیت، کیفیت و تمایز بین عقل انسان‌ها۷ و دوم از جهت

1.. همان، ص۵۲۲.

2.. همان، ص۵۲۵.

3.. همان، ص۵۲۳.

4.. در این باره نک: اکبر اقوام کرباسی، «مدرسۀ کلامی کوفه»، ص۵۳-۵۸.

5.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۱.

6.. پیشتر دیدیم که زراره بارها با ائمه علیهم السلاممباحثه‌های طولانی داشته و حتی در این ‌گفت‌وگوها گاه سخن امام را نمی‌پذیرفته است.

7.. «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله‌مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلْعِبَادِ شَیئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ فَنَوْمُ الْعَاقِلِ‏ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجَاهِلِ وَ إِقَامَةُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجَاهِلِ وَلَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیاً وَلَا رَسُولًا حَتَّى یسْتَكْمِلَ الْعَقْلَ وَیكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِیعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ»‏ (کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۲-۱۳). همچنین در روایتی دیگر تلویحاً به این بحث اشاره شده است: «أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلامقَالَ: مَا كَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و الهالْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و الهإِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى‏ قَدْرِ عُقُولِهِمْ‏». (برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۹۱).


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
200

خداوند و امر و نهی الاهی عقل انسان‌ها است۱ و خداوند با توجه به عقل انسان‌ها از آنان حسابرسی می‌کند.۲ همچنین برخی از محدث‌-متکلمان مانند منصور بن حازم هرچند به‌عنوان متکلم شهره نشده‌اند، ولی گاه به مناظره با مخالفان پرداخته‌اند.۳ ‌بنابراین، می‌توان ادعا کرد که عقل در نگاه محدث -متکلمان حجت و ابزاری برای فهم درست آموزه‌های وحیانی بوده است.

البته، حجیت عقل در دیدگاه این گروه به معنای بی‌نیازی انسان‌ها از حجت‌های الاهی در فهم معارف دینی نیست و در بخش قابل توجهی از روایات اصحاب امامیه بر ضرورت وجود حجت‌های الاهی در دوره‌های مختلف تأکید شده است؛۴ چرا که در غیر این صورت حق از باطل شناخته نمی‌شود۵ و حجت خداوند تمام نخواهد شد.۶ همچنین در بسیاری از روایات، وظیفه انسان‌ها شناخت امام و تسلیم بودن در برابر ایشان و رد اختلافات موجود در بین اصحاب به ایشان دانسته شده است. سدیر صیرفی هنگامی که از اختلاف اصحاب نزد امام شکایت می‌کند، امام همان سه تکلیف را یادآور می‌شوند.۷

از بزرگان دیگری مانند محمد بن مسلم۸، ابوبصیر۹، حمران بن اعین۱۰، ضریس کناسی۱۱،

1.. «مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلامقَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَعِزَّتِی وَجَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحْسَنَ مِنْكَ إِیاكَ آمُرُ وَإِیاكَ أَنْهَى وَإِیاكَ أُثِیبُ وَإِیاكَ أُعَاقِبُ» (کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶).

2.. «مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلامقَالَ: إِنَّمَا یدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِی الْحِسَابِ- یوْمَ الْقِیامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِی الدُّنْیا» (کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۱).

3.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۸- ۱۶۹.

4.. کلینی یک باب از کتاب الحجة را به این روایات اختصاص داده است (نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۷).

5.. أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیه السلامقَالَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یدَعِ الْأَرْضَ بِغَیرِ عَالِمٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ یعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِل (کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸). همچنین برای موردی مشابه به حدیث شماره دو همین باب، مراجعه کنید: عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلامقَالَ سَمِعْتُهُ یقُولُ‏ إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَفِیهَا إِمَامٌ كَیمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَیئاً رَدَّهُمْ وَإِنْ نَقَصُوا شَیئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ (همان).

6.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹.

7.. صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۲۳.

8.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۹۱.

9.. همان، ص۳۹۱- ۳۹۲.

10.. صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۲۳.

11.. همان، ص۵۲۲.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36200
صفحه از 572
پرینت  ارسال به