ابوبکر حضرمی۱، جمیل بن دراج۲ و ابن مسکان۳ نیز روایاتی مبنی بر فضلیت تسلیم بودن نزد ائمه علیهم السلامنقل شده است.
در تعامل بین عقل و وحی در سه حوزه فهم، تبیین و نظریهپردازی و دفاع از آموزههای وحیانی محدث-متکلمان همت خود را متوجه حوزه نخست کردهاند. توجه آنان به فهم ابعاد مختلف مسائل کلامی در گفتوگو با ائمه اطهار علیهم السلام، پرسشهای مکرر آنها در مسائل کلامی از ائمه اطهار علیهم السلام، نوشتن رسالههای اعتقادی با رویکرد روایی و... نشانههای همت آنان در فهم درست معارف اعتقادی است.۴
البته، این گروه برخلاف متکلمان در حوزه فهم معارف الاهی به بگو مگو و مباحثه با ائمه علیهم السلامو نکتهسنجیهای عقلی نمیپرداختند. هنگامی که امام صادق علیه السلام از یونس بن یعقوب - یکی از اصحاب ایشان - میخواهند با مردی شامی مناظره کند، یونس با تعجب میگوید که از امام شنیده است که «وای بر اصحاب کلام! میگویند این پذیرفتنی است، آن پذیرفتنی نیست، این درست میآید، آن درست نمیآید، این را میفهمیم، آن را نمیفهمیم (هذا یعقل وهذا لایعقل)».۵ این گزارش نشان میدهد که متکلمان برخلاف محدثان به خردهگیریهای عقلی از سخنان ائمه علیهم السلاممیپرداختهاند و همین سبب انتقاد ائمه علیهم السلاماز آنان شده است.۶ روایات مرتبط با تسلیم بودن در برابر ائمه علیهم السلامکه پیشتر به آنها اشاره شد و تنها از سوی محدثان نقل شده است، نیز مؤید این ادعا خواهد بود.
علت عدم ورود این گروه به این پرسش و پاسخها این بود که عقل را از دو جهت محدود میدانستند: نخست از جهت کمیت، کیفیت و تمایز بین عقل انسانها۷ و دوم از جهت
1.. همان، ص۵۲۲.
2.. همان، ص۵۲۵.
3.. همان، ص۵۲۳.
4.. در این باره نک: اکبر اقوام کرباسی، «مدرسۀ کلامی کوفه»، ص۵۳-۵۸.
5.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۱.
6.. پیشتر دیدیم که زراره بارها با ائمه علیهم السلاممباحثههای طولانی داشته و حتی در این گفتوگوها گاه سخن امام را نمیپذیرفته است.
7.. «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و الهمَا قَسَمَ اللَّهُ لِلْعِبَادِ شَیئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ فَنَوْمُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجَاهِلِ وَ إِقَامَةُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجَاهِلِ وَلَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیاً وَلَا رَسُولًا حَتَّى یسْتَكْمِلَ الْعَقْلَ وَیكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِیعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ» (کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۲-۱۳). همچنین در روایتی دیگر تلویحاً به این بحث اشاره شده است: «أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلامقَالَ: مَا كَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و الهالْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و الهإِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ». (برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۹۱).