199
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

کرد‌‌: گروه نخست کسانی هستند که هرچند به تبیین و دفاع عقلانی از معارف وحیانی توجهی نداشتند؛ ولی در پی فهم دقیق و عقلانی آن معارف بودند و گروه دوم کسانی‌اند که به فهم عمیق معارف وحیانی (چه آیات و چه روایات) توجه نداشتند و صرفاً به نقل و انتقال میراث حدیثی امامیه پرداخته‌اند.۱ از مجموع اختلاف‌هایی که اشعری در مقالات الاسلامیین در بحث حجیت عقل آورده است، نیز می‌توان اشاراتی به این دو گروه به دست آورد‌‌: گروه نخست کسانی‌اند که عقل را تنها پس از ارسال رسولان و هدایت حجت‌های الاهی حجت می‌دانستند و گروه دوم معتقدند که عقل انسان‌ها هیچ گاه (نه پیش از حضور پیامبران و ائمه علیهم السلامو نه پس از آن) امور دین را درنمی‌یابد و هیچ حکمی نیز نخواهد داشت و تنها حجت خداوند بر بندگان پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلامهستند.۲

گروه نخست که از آنها به محدث - متکلمان تعبیر می‌کنیم، به حجیت عقل باور داشتند. شواهدی در روایات امامیه نیز بر این ادعا وجود دارد. یزید بن حماد - پدر یعقوب بن یزید که هر دو از مخالفان سرسخت یونس بن عبدالرحمن و جریان هشام بن حکم بودند۳- روایتی را با واسطه ابن سکیت۴ از امام هادی علیه السلام نقل کرده است که نشان می‌دهد او و ابن سکیت عقل را حجت و ابزاری برای شناخت سره از ناسره و راست‌گو از دروغ‌گو می‌دانسته‌اند.۵ همچنین بنا به روایتی که عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل کرده است، عقل حجت بین بندگان و خداوند معرفی شده است.۶ از بسیاری از اصحاب امامیه نیز روایاتی واردشده مبنی بر این‌که مخاطب

1.. دو گروه از مجموع گروه‌هایی که اشعری در بحث اختلاف امامیه در نظر و قیاس اشاره کرده است، می‌تواند به این دو مربوط باشد: گروه دوم در مقابل معتقدند که عقل انسان‌ها هیچ گاه (نه قبل از حضور پیامبران و ائمه علیهم السلامو نه پس از آن) امور دین را درنمی‌یابد و هیچ حکمی نیز نخواهد داشت و تنها حجت خداوند بر بندگان پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلامهستند (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۲- ۵۳).

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۲- ۵۳.

3.. یعقوب بن یزید کتابی در طعن بر یونس دارد (نجاشی، فهرست، ص۴۵۰). یزید بن حماد روایتی در لعن یونس (شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۴۹۱) و روایتی در عدم جواز نماز پشت سر یونس و اصحابش نقل کرده است (همان، ص۴۹۶).

4.. یعقوب بن اسحاق السکیت از اصحاب امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام و از ادیبان و عالمان لغت و زبان عربی بوده است. هرچند او در تشیع معروف بوده و همین سبب قتل او توسط متوکل شده است؛ ولی روایات اندکی از او موجود است‌ (نجاشی، فهرست، ص۴۴۹- ۴۵۰). در هر حال، نمی‌توان او را از محدثان صِرف به‌حساب آورد.

5.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴- ۲۵.

6.. همان، ص۲۵.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
198

برخی نیز به تأثیرات جهم بن صفوان بر هشام بن حکم اشاره کرده‌اند.۱ به احتمال زیاد، هشام ‌جز بحث تجسیم، در مباحثی مانند انکار جزء لا یتجزی و طفره نیز تحت تأثیر اندیشه‌های فلسفی بوده است.۲ پیروان و شاگردان هشام بن حکم نیز هرچند بنا به گزارشی علم کلام خود را بر پایه آموزه‌های ائمه اطهار علیهم السلامدر کتابی به نام الجامع بنا کرده‌اند، ولی مواضع کلامی آنان نیز مانند هشام در همه موارد بر مبنای سخنان ائمه اطهار علیهم السلام نبوده است و گاه افزوده‌هایی از بیرون از متون مقدس دین نیز داشته‌اند؛ برای مثال، تا دو نسل پس از هشام و یونس، نظریه تجسیم - به‌رغم نهی‌ ائمه علیهم السلاماز کاربرد آن - هنوز در بین این جریان فکری هوادارانی داشته و حسن بن موسی نوبختی عالم بزرگ شیعه در دوران غیبت صغری با آنها ‌گفت‌وگوهایی داشته است.۳ البته، این به معنای مخالفت با سخنان ائمه علیهم السلامنیست؛ بلکه آنان نهی‌ ائمه علیهم السلامرا مربوط به تجسیم معنوی می‌دانسته‌اند، نه تجسیم لفظی به معنای «شی‌ء قائم بنفسه» که چیزی معادل همان مفهوم وجود است.

بنا به آنچه گفته شد می‌توان به این نتیجه رسید که متکلمان امامیه در عین اعتقاد به نظریه امامت، به حجیت عقل نیز باور داشتند. آنان سخنان ائمه اطهار علیهم السلامرا بر مبنای عقل فهمیده و تصدیق می‌کردند. مطالبه دلیل از ائمه اطهار علیهم السلامتوسط متکلمان در مباحث مختلف شاهدی بر این ادعاست. با این‌همه، عقل‌گرایی متکلمان بیش از این بود. آنان گاه از عقل برای مستدل‌سازی، ساختاربندی، مفهوم‌سازی و در نتیجه نظریه‌پردازی نیز بهره می‌گرفتند و همین سبب تولید اندیشه‌ها و مبانی کلامی جدیدی می‌شد که گاه با آموزه‌های ائمه علیهم السلامفرق و فاصله داشت. شاید تأکید علیهم السلامائمه بر مسئله «رد به امام» نزد برخی از آنان به این دلیل بوده که مانع بروز خطاهای ناخواسته‌ در نظریه‌پردازی شود.

دیدگاه محدثان

همان‌گونه که در آغاز مقاله گفته شد، می‌توان محدثان امامیه در دوره نخست را به دو گروه تقسیم

1.. جعفری، «الکلام عند الامامیه: نشأته، تطوره و موقع الشیخ المفید منه»، ص۱۸۹.

2.. دربارۀ دیدگاه هشام در بحث جزء لا یتجزی، نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۹ و در بحث طفره، نک: همان، ص۶۱. دربارۀ ورود بحث از جزء لا یتجزی به جهان اسلام و اندیشه مسلمانان در این‌باره، نک: ولفسن، فلسفه علم کلام، ص۴۹۹- ۵۵۵.

3.. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۲۲۸.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36201
صفحه از 572
پرینت  ارسال به