197
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

نمی‌کرده است، توبیخ کرده‌اند.۱

همچنین از مؤمن طاق به دلیل بهره‌گیری از قیاس، از هشام بن سالم به دلیل ناتوانی در بهره‌گیری درست از روایات در مناظره‌ها و از زراره به دلیل رأی‌گرایی و همچنین بهره‌گیری از قیاس انتقاد شده است.۲ هشام بن حکم نیز به رغم توانمندی و مهارت بسیار در مباحث کلامی، در برخی از مباحث کلامی نتوانست میان عقل و وحی جمع کند. برای مثال، در مباحث مربوط به امامت هرچند او به نظریه‌پردازی و تبیین عقلی اصل امامت، عصمت و نظریه نص پرداخت؛ ولی برخی محدثان بزرگ امامیه بر دیدگاه‌های او در این مباحث به دلیل فروکاستن از مقام امامت و عدم توجه به روایات موجود در این حوزه خرده می‌گرفتند تا جایی که شخصیتی مانند ابن ابی عمیر - هرچند تبیین نظریه عصمت از سوی او را تأئید می‌کرد - به همین دلیل، دوستیِ دیرینه خود با هشام را بر هم زد و تا پایان عمر از او کناره گرفت.۳

البته، در بین متکلمان امامیه برخی مانند هشام بن حکم گاه از منابع برون‌دینی نیز برای نظریه‌پردازی‌های کلامی‌ بهره گرفته‌‌اند و همین امر نیز گاه سبب دور افتادن آنان از اندیشه‌های اصیل امامیه شده است.۴ کسی که با دیدگاه‌های کلامی هشام بن حکم آشنا باشد، تردید نخواهد کرد که هشام به نقل سخنان امام بسنده نکرده است. در حقیقت، نمی‌توان تأثیر منابع فکری دیگر را در اندیشه‌ورزی او به کلی انکار کرد. هشام با اندیشه‌های موجود در دوران خود آشنا بوده است. ردّیه‌های او بر ارسطو، ثنویه و اصحاب طبایع، این آشنایی را اثبات می‌کند. همچنین در برخی گزارش‌ها آمده است که هشام در مباحثی چون اصل طرح نظریه تجسیم و تقسیم موجودات به «جسم» و «فعل الجسم» تحت تأثیر دیصانیه بوده است. چنین اموری سبب شده است که برخی از ‌‌جریان‌های رقیب درون‌امامی نیز هشام و اصحابش را شاگرد ابوشاکر دیصانی و اندیشه‌های آنان را تحت تأثیر او بدانند.۵

1.. برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۱۳.

2.. همان، ج۱، ص۱۷۱- ۱۷۳.

3.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۰.

4.. باید دقت کرد که همان‌طور که گفته شد، متکلمان در مرحلۀ فهم و استنباط تنها به دو منبع عقل و وحی باور داشتند و بهره‌گیری از منابع برون‌متنی تنها برای تبیین و نظریه‌پردازی بوده است.

5.. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۷۸. ابن داوود گزارش می‌دهد که برقی در کتاب خود از سعد بن عبدالله اشعری نقل کرده است که هشام بن حکم شاگرد ابوشاکر دیصانی بوده است و البته، به نظر ابن داوود این نقصی برای هشام بن حکم نخواهد بود؛ چرا که بنا به دیدگاه او حکمت را باید از هر کسی حتی از زنادقه نیز فرا گرفت‌ (حلی، رجال، ص۳۶۸).


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
196

مخالفان نیز به تعامل عقل و قول امام باور داشته‌اند. مؤمن طاق شیوه‌های درست مناظره را از امام صادق علیه السلام آموخته است.۱ همچنین هنگامی که ابن‌ابی‌العوجاء در بحث توحید، قصد مغلوب ساختن او را داشت، امام پیش‌تر به او می‌آموزند که به او چه جواب‌هایی بدهد.۲ اینكه مؤمن طاق در مسائل و شیوه‌های کلامی به جایگاه امام توجه دارد، بی‌شک، به معنای تعبد به آموزه‌های ائمه اطهار علیهم السلامدر این موضوعات نیست؛ بلکه توجه او به رهنمودهای امام به دلیل تنبه و تذکار به شیوه درست عقلانی و کلامی است؛ چرا که آموزه‌های ائمه علیهم السلامبرای مناظره با مخالفان و به‌ویژه زندیقی چون ابن ابی العوجاء، باید مبتنی بر عقل و استدلال عقلی باشد، نه آیات قرآن و روایاتی که مورد پذیرش او نیستند.

هشام بن حکم نیز به گفته خودش اصل و جان‌مایه بسیاری از استدلا‌ل‌هایش را از ائمه علیهم السلامفراگرفته است؛۳ برای مثال، او در محضر امام صادق علیه السلام ادعا می‌کند که که جوهره استدلال‌هایش در مناظره با عمرو بن عبید را از ایشان وام گرفته و سپس آن را در هم‌‌آمیخته و سر و رویی جدید به آن داده است.۴ همچنین از او نقل شده است که پس از ‌گفت‌وگویی با امام صادق علیه السلام و آموختن اصلی کلی در بحث توحید، هیچ کس در مناظرات مرتبط با توحید بر او چیره نشده است.۵

البته، متکلمان همیشه در جمع میان جایگاه حجت باطنی (عقل) و حجت ظاهری (امام) موفق نبودند و به همین دلیل ائمه اطهار علیهم السلامدر هر فرصتی به نقاط ضعف و اشکالات آنان اشاره کرده و روش آنان را تصحیح کرده‌اند؛ برای مثال، امام باقر علیه السلام محمد بن طیار - متکلم سرشناس امامیه در این دوره۶ - را به این دلیل که همه پرسش‌های مخالفان را پاسخ می‌داده و به امام مراجعه

1.. «بما تخاصم الناس؟ قال: فاخبره بما یخاصم الناس... . فقال ابوعبدالله علیه السلام خاصمهم بكذا وكذا» (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۸۶).

2..شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۸۹.

3.. توجه شود که پیش‌تر گفتیم این فراگیری بر مبنای تعبد نبوده و با تکیه بر عقل استدلالی بوده است.

4.. «قَالَ یا هِشَامُ مَنْ عَلَّمَكَ هَذَا قُلْتُ شَی‏ءٌ أَخَذْتُهُ‏ مِنْكَ وَ أَلَّفْتُهُ» (کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۰ -۱۷۱).

5.. «أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام عَنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ وَاشْتِقَاقِهَا اللَّهُ مِمَّا هُوَ مُشْتَقٌّ فَقَالَ یا هِشَامُ... أَ فَهِمْتَ یا هِشَامُ فَهْماً تَدْفَعُ بِهِ وَتُنَاضِلُ بِهِ أَعْدَاءَنَا الْمُتَّخِذِینَ مَعَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ غَیرَهُ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ نَفَعَكَ اللَّهُ بِهِ وَثَبَّتَكَ یا هِشَامُ قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا قَهَرَنِی أَحَدٌ فِی التَّوْحِیدِ حَتَّى قُمْتُ مَقَامِی هَذَا» (کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۱۴).

6.. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۳۴۸- ۳۴۹.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36209
صفحه از 572
پرینت  ارسال به