البته، نباید گمان کرد که امامگرایی و عقلگرایی، متکلمان امامیه را به تناقضگویی گرفتار ساخته است؛ چرا که در نگاه آنان در عین پذیرش حجیت نهایی عقل، بر این نکته تأکید میشود که حجتهای الاهی - بهعنوان عاقلترین بندگان خداوند - عقل انسانها را به بهترین استدلالها هدایت میکنند و ممکن نیست انسانها بیتذکار و تنبّه حجتهای الاهی به این دلایل و معارف دست پیدا کنند.۱
این دیدگاه متکلمان امامیه در سه مرحله فهم (تفقه)، تبیین (نظریهپردازی) و دفاع از اندیشههای کلامی قابل تبیین است؛ چرا که علم کلام در حقیقت دربرگیرنده این سه بخش است و متکلمان امامیه در این عرصهها نیز فعال بودهاند.
در مرحله نخست هرچند متکلمان امامیه در فهم و استنباط آموزههای کلامی (تفقه) خرد بشری را نیازمند راهبری امامان علیهم السلاممیدانستهاند، ولی به حجیت نهایی عقل باور داشتند. زرارة بن اعین - از نخستین متکلمان و فقیهان امامیه در دوره صادِقَین علیهما السلام- با اینکه باوری استوار به اصل امامت دارد و وظیفه همه مؤمنان را در امور دینی پرسش از ائمه علیهم السلامو علم امامان را مبتنی بر آموزههای الاهی میداند و از همه مهمتر، اطاعت از امامان علیهم السلامرا بر همه مؤمنان واجب میداند، ولی برای پذیرش سخنان ائمه علیهم السلامدر برخی مباحث کلامی رویکردی تعبدی نداشته و بارها با امامان علیهم السلامبه مباحثه علمی پرداخته است؛ برای مثال، میتوان به مسئله ایمان و کفر اشاره کرد که او در ابتدا سخنان امام را نمیپذیرفت و بنا به گفته او که روزی بحث و مباحثهاش با امام علیه السلام در این مسئله چنان جدی شد که صدای آنان در بیرون از خانه نیز شنیده میشد.۲
همچنین میتوان به مباحثه او با امام باقر علیه السلام در بحث ازدواج با غیر امامیه اشاره کرد که در نهایت، نیز سخن امام را نمیپذیرد.۳ دیدگاه خاص زراره درباره نظریه استطاعت که اختلافی جدی در مدرسه کوفه بین اصحاب امامیه ایجاد کرد، نیز میتواند شاهدی بر این ادعا باشد؛ برای مثال، نقل شده است که هنگامی به او خبر دادند امام صادق علیه السلام سخنان او را درباره