187
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

این دوره «به راه عقل در كسب معارف باور داشت و آن را حجت نهایی و مرجع فرجامین بشر در دریافت حقایق می‌دانست». با این‌حال، آنان بر این باور بودند كه «خرد آدمی با هدایت و ارشاد اولیای الاهی است كه راه به بلندای معارف عقلانی می‌گشاید و بدون دستگیری اولیای الاهی و بی‌آن‌كه عقل آدمی را اثاره كنند و گنجینه‌های پنهانش را آشكار سازند، عقل به خودی خود ره به حقیقت نخواهد برد و راه سعادت را نخواهد یافت». از این‌رو، اصحاب امامیه در مدرسه كوفه «حتی در اساسی‌ترین معتقدات دست به دامن اهل بیت علیهم السلاممی‌شدند و راه تفكر و اندیشه‌ورزی صحیح را از طریق تنبیه و تذكار می‌آموختند».۱ به همین دلیل ایشان به جای اصطلاح عقل‌گرایان در برابر نص‌گرایان از اصطلاح «متكلمان» در برابر «محدثانِ متكلم» بهره برده است.

به گفته او متكلمان در پی تبیین عقلانی معارف مدرسه اهل بیت علیهم السلامو دفاع از آن در مقابل ‌‌جریان‌های رقیب بودند؛ در حالی كه محدث - متكلمان در پی فهم دقیق همان معارف و عرضه آن به جامعه مؤمنان بودند. به همین دلیل گروه نخست برای دفاع از اندیشه‌های ائمه علیهم السلامساختار و قالب روایات را كنار زده و به تبیین عقلانی اندیشه‌های ائمه علیهم السلامدست می‌زدند؛ در حالی كه گروه دوم این رویّه را روا نمی‌دانستند و از همین‌رو، از سر مخالفت، به انتقاد از متكلمان می‌پرداختند.۲ البته، در کنار این دو گروه می‌توان به محدثان صرف نیز اشاره کرد؛ کسانی که به فهم عمیق معارف وحیانی (اعم از آیات و روایات) توجه نداشتند و صرفاً به نقل و انتقال میراث حدیثی امامیه می‌پرداختند.۳

در این مقاله با پذیرش دیدگاه محمدتقی سبحانی به‌طور جزیی به دیدگاه اصحاب ائمه علیهم السلامدر مباحث مربوط به رابطه عقل و امامت خواهیم پرداخت. با توجه به اینكه متكلمان امامیه در عصر حضور اندک و انگشت‌شمارند می‌توان به دیدگاه همه آنان و نقاط امتیازشان از یک‌دیگر پرداخت. با این‌حال، در بررسی دیدگاه محدثان باید توجه داشت كه آیا با استناد به یک روایت می‌توان به تحلیلی كلی درباره دیدگاه یک محدّث دست یافت یا نه و همچنین آیا می‌توان دیدگاه یک محدّث

1.. سبحانی، «کلام امامیه: ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۲۴.

2.. همان، ص۲۶-۲۷. این دیدگاه در مقالات برخی از شاگردان ایشان با تفصیل بیشتری در قالب سه گروه مطرح شده است: ۱) متكلمان؛ ۲‌) محدث -‌متكلمان؛ ۳‌) محدثانِ صرف. محدثان صرف كسانی هستند كه برخلاف گروه دوم، توجهی به فهم دقیق معارف ائمه علیهم السلامنداشته و دغدغه‌مند اند‌یشه‌ها‌ی كلامی و اعتقاد‌ی نبوده‌اند، با ا‌ین حال او نیز معتقد است كه همۀ امامیه عقل را حجت می‌دانستند (نک: اقوام‌کرباسی، «مدرسۀ کلامی کوفه»، ص۴۵).

3.. اقوام‌ کرباسی، «مدرسۀ کلامی کوفه»، ص۳۸- ۶۶.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
186

طباطبایی نیز همان راه مادلونگ را رفته است و ادعا می‌كند كه بیشتر اصحاب امامیه در مدرسه كوفه، اهل حدیث بوده و به‌طور كلی جایگاهی برای عقل در فهم معارف دینی قائل نبودند و متكلمان امامیه نیز كه بخش اندكی از جامعه امامیه را تشكیل داده و همیشه از سوی اهل حدیث متهم شده‌اند، عقل را تنها ابزاری برای دفاع و تبیین اندیشه‌های ائمه علیهم السلاممی‌دانستند و به حجیت استقلالی عقل باور نداشتند؛ در حالی كه متكلمان سنی (معتزله) عقل و استدلال عقلی را مرجع تصمیم‌گیری نهایی در مسائل اعتقادی می‌دانستند. به نظر او به‌طور طبیعی برای كسی كه به مرجعی والاتر از عقل محدود آدمی برای كشف حقایق معتقد است، این دیدگاه كاملاً پذیرفتنی و حتی ضروری است.۱ محمد علی امیرمعزی گامی پیش‌تر رفته و معتقد است كه حتی فعالیت‌های كلامی متكلمان دوره نخست نیز نوعی انحراف از مسیر اصلی امامیه بوده است. از نظر او معنای عقل در روایات چیزی متفاوت با فهم امروزین ما بوده است. عقل در اندیشه امامیه نخستین نوعی بصیرت دینی و شهودی برای فهم سخنان ائمه علیهم السلامبوده است؛ نه استدلال عقلی و منطقی‌‌؛ به‌عبارت ‌دیگر، حتی استفاده ابزاری از عقل استدلالی و منطقی نیز از نظر ائمه علیهم السلامامری مخاطره‌آمیز خواهد بود كه به جای كعبه مقصود به تركستان ره خواهد برد. به نظر او متكلمانی همچون هشام بن حكم با ورود به این عرصه و استفاده از استدلال‌های منطقی به بیراهه رفتند.۲

در مقابلِ این نظریه‌پردازی‌ها محمدتقی سبحانی سال‌ها پیش در مقاله «عقل‌گرایی و نص‌گرایی در کلام اسلامی»۳ و همچنین در مقاله اخیر خود۴ درباره تاریخ کلام امامیه با رد دیدگاه‌های پیشین، به تبیین نظریه امامیه نخستین درباره حجیت توأمان عقل استدلالی و وحی پرداخت. بنا به تحقیقات او در دوران حضور، اصحابِ بزرگِ اهل بیت علیهم السلامهمان‌طور كه در «شریعت و احكام فقهی» مراجعه و پرسش از ائمه علیهم السلامرا ضروری می‌دانستند؛ در «معارف اعتقادی» نیز به «مرجعیت و اعتبار معرفت‌شناختی» ایشان معتقد بودند. در حالی كه معتزله در اعتقادات به «عقل بسنده می‌كردند و وحی را همچون گواهی بر دانسته‌های عقلِ خودبنیاد به شمار می‌آوردند» و اهل حدیث با سرزنش عقل‌گرایی و اندیشه‌‌ورزی در ساحت دین، تنها به الفاظ قرآن و سنت بسنده كرده و از ورود به دریای ژرف معارف وحیانی سرباز می‌زدند، امامیه در

1.. مدرسی‌طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۲۰۴- ۲۰۹.

2.. Amirmoezzi، The Divine Guide in Early Shiism: The Sources of Esotericism in Islam, p. ۱۴.

3.. سبحانی، «عقل‌گرایی و نص‌گرایی در کلام اسلامی»، ص۲۰۵-۲۳۲.

4.. سبحانی، «کلام امامیه؛ ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص ۲-۳۷.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35883
صفحه از 572
پرینت  ارسال به