انسان نبودهاند؛ زیرا احتمالاً بنا به دیدگاه آنان انسانهای مادی توانایی شناخت عقل را که از مرتبه روحانیان است، ندارند و شاید به همین دلیل، عالمان قم به کارکردهای عقل و بهویژه کارکردهای عملی آن بیشتر توجه نشان داده و حتی عقل را با کارکرد آن تعریف کردهاند.
۴. ماهیت عقل در مدرسه بغداد
هرچند مدرسه کلامی امامیه در بغداد با ظهور برخی متکلمان بزرگ امامیه مانند نوبختیان و برخی شاگردان آنها شکل گرفت؛ ولی از دیدگاه این دانشمندان درباره ماهیت عقل اطلاعی در دست نیست. نخستین گزارههای مرتبط با ماهیت عقل در این مدرسه از شیخ مفید بهجا مانده است. وی عقل را از مقوله «معنا» دانسته است: «معنی یتمیز به من معرفة المستنبطات».۱ معنا در علم کلام عمدتاً (بهجز دیدگاه هشام بن حکم) به معنای عَرَض بهکار میرود.۲ ابوالفتح کراجکی - شاگرد شیخ مفید - نیز بهجای «معنا» از «عَرَض» استفاده کرده است. به نظر او عقل «عَرَضی» است که در انسان زنده حلول میکند و بین نیک و بد تمییز میدهد.۳
برخلاف حدیثگرایان مدرسه کوفه در دیدگاه شیخ مفید و کراجکی اثری از وجود مستقل، خلقت نورانی یا وجود کیهانیِ عقل دیده نمیشود. شیخ مفید در هیچ یک از کتابهای موجودش از وجود مستقل عقل یاد نمیکند. با این حال شاگرد او کراجکی به چند روایت مهم در این بحث اشاره کرده و به توضیح و توجیه عقلی آنها پرداخته است؛ برای مثال، او پس از طرح روایت هبوط جبرئیل و عرضه عقل، حیاء و دین بر حضرت آدم علیه السلام، این پرسش را مطرح میکند که این سه همگی از اَعراضاند و اَعراض قائم بنفس نیستند و به همین دلیل حیات و تکلم از آنها ممکن نخواهد بود. او در مقام پاسخ دست از ظاهر این روایات برداشته و لباس مَجاز بر آنها میپوشاند؛ به این معنا که اگر اینها زندگی پیدا کنند و بتوانند سخن بگویند، چنین خواهند گفت. کراجکی همچنین در توضیح روایت دیگر که عقل را نخستین مخلوق از روحانیان دانسته است، نیز ادعای مَجازگویی میکند. به گفته او مقصود روایت آن است که اگر عقل از حالت عَرَض خارج شده و