175
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

نورانیِ عقل نداشته‌اند. هرچند از هشام بن حکم یک روایت درباره خلقت مستقل عقل نقل شده است؛۱ ولی در دیگر آثار او، عقل قوه و نیرویی نفسانی دانسته شده است؛ برای مثال، در روایت هشام از امام کاظم علیه السلامقلب در آیه (إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ...)۲ به عقل معنا شده است.۳ بنا به گزارش‌های موجود، «قلب» در اندیشه هشام یکی از ابزارهای کسب معرفت است. هشام، قلب و حواس را دو ابزار معرفت می‌داند. به نظر وی آنچه محسوس نیست، تنها از طریق «قلب» قابل درک است.۴ همچنین در مناظره او با عمرو بن عبید، «قلب» رهبر و امام دیگر اعضای بدن مانند چشم، گوش و... است. انسان به‌وسیله قلب همه داده‌هایی را که با دیگر اعضای بدن دریافت می‌کند، بررسی و تحلیل می‌کند.۵

بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که در دیدگاه او ‌همان‌طور که حواس پنج‌گانه ابزاری برای درک امور محسوس‌اند، عقل نیز ابزاری برای فهم و درک امور غیرمحسوس و همچنین طبقه‌بندی و تحلیل داده‌های دیگر جوارح است. با این حال، عقل در نگاهِ هشام، ابزاری به مانند دیگر ابزار بدن نیست؛ بلکه خود دارای معارفی عمیق است. این که در روایت امام کاظم علیه السلامحکمت اِعطایی به لقمان به «عقل» تأویل شده است، به خوبی این تمایز را نشان می‌دهد.

از آن‌جا که هشام بن حکم انسان را دو بعدی (ترکیبی از روح و جسم) و ادراک را فعل روح می‌داند،۶ چه‌بسا عقل را نیز یکی از قوای روح می‌انگارد؛ به بیان دیگر، در نظر او، ادراک، فعلِ روح است و روح برای ادراک امور از حواس و عقل استفاده می‌کند.۷ می‌توان این احتمال را مطرح کرد که هشام بن حکم برای تبیین رابطه روح و عقل از نظریه معنا در بحث صفات بهره برده

1.. برقی، المحاسن‌، ج۱، ص۱۹۲.

2.. سوره ق، آیۀ ۳۷.

3.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶.

4.. همان، ص۹۹- ۱۰۰.

5.. همان، ص۱۶۹- ۱۷۰.

6.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۰- ۶۱.

7.. هرچند از نظر هشام، ادراک، فعلِ روح است؛ ولی وی در مناظره با نظّام آشکارا ادعا می‌کند که ادراک روح از ماهیات و مفاهیم کلی تنها از گذر قوای حسی محقق می‌شود؛ به عبارت دیگر، شرط تصور عقلی روح، ادراک حسی اشیاء است.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
174

است؛ زیرا تمایز انسان عاقل از دیوانه به میزان مغز (دِماغ) او مربوط است.۱ این ادعا و دلیل آن در بین جریان‌ها و گروه‌های مختلف فکری در جهان اسلام تنها از سوی برخی فیلسوفان نخستین مطرح شده است.۲ همچنین گفته شده که خوردن برخی میوه‌ها یا غذاها سبب افزوده شدن عقل یا کاستن آن خواهد شد. در این روایات عمدتاً عقل در کنار دِماغ (مغز) آمده است.

با این حال، شاید این دو دسته از شواهد قابل جمع نیز باشند. به‌ویژه‌ که از برخی راویانِ روایاتِ خلقت نورانی عقل، روایاتی با این محتوا نیز نقل شده است. برای مثال، سماعة بن مهران که خود مهم‌ترین روایت‌گر حدیث «خلقت عقل» بود، از امام صادق علیه السلامنقل کرده است که سِرکه بر عقل انسان می‌افزاید.۳ ابو بصیر و محمد بن مسلم۴ نیز با این که خود ناقل روایات خلقت مستقل عقل بودند، این دسته از روایات را نیز نقل کرده‌اند.

شاید بتوان ادعا کرد که مغز واسطه مهمی در فرایند تعقل است و خوردن برخی میوه‌ها و غذاها سبب تقویت آن و در نتیجه، تقویت عقل خواهد شد.۵ با این همه روایت پیش‌گفته که در آن تصریح شده بود که مغز انسان جایگاه عقل است، با این تفسیر قابل جمع نیست و مشکل را برطرف نمی‌کند.

۲. ماهیت عقل در اندیشه متکلمان امامیه در مدرسه کوفه

متکلمان امامیه۶ در مدرسه کوفه - برخلاف حدیث‌گرایان - عمدتاً توجهی به خلقت مستقل و

1.. قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۲۳۸- ۲۳۹.

2.. توحیدی، الامتاع، ص۱۸۵- ۱۸۶.

3.. برقی، المحاسن، ج۲، ص۴۸۷.

4.. أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ‏ آبَائِهِ:‏ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا یصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِی دِینِهِ وَدُنْیاهُ‏ قَالَ علیه السلام إِنَّ الْحِجَامَةَ تُصَحِّحُ الْبَدَنَ وَتَشُدُّ الْعَقْلَ‏ وَ الطِّیبَ فِی الشَّارِبِ مِنْ أَخْلَاقِ النَّبِی صلی الله علیه و اله وَ کرَامَةَ الْکاتِبِینَ وَالسِّوَاک مِنْ مَرْضَاةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ النَّبِی صلی الله علیه و اله وَمَطْیبَةٌ لِلْفَمِ وَ الدُّهْنَ یلَینُ الْبَشَرَةَ وَیزِیدُ فِی الدِّمَاغِ‏.

5.. مجلسی، بحار الانوار، ج۵۸، ص۲۵-۲۶.

6.. پیشتر گفتیم که مقصود ما از متکلم، کسانی هستند که در بیان اندیشه‌های خود از متن روایت خارج شده و به تبیین معارف دینی پرداخته و به دفاع از آموزه‌های دینی و مذهبی پرداخته‌اند؛ بنابراین، اگر از کسی چنین آثاری یافت نشود در زمرۀ متکلمان گنجانده نخواهد شد. گزارش‌هایی در منابع امامیه وجود دارند که بنا بر آنها برخی از اصحاب ائمه علیهم السلام متکلم خوانده شده‌اند. افرادی مانند قیس ماصر، ابان بن تغلب، حمران بن اعین، زرارة بن اعین، مؤمن طاق، هِشام بن سالم، هِشام بن حَکم، یونس بن عبدالرحمن و فضل بن شاذان از آن جمله‌اند.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35536
صفحه از 572
پرینت  ارسال به