نهادینه میکند؛۱ معرفتی که به سبب چنین نهادینگی و ایجاد ابتدایی از سوی ربالعالمین، از آن به «فطرت» یاد میشود. گویا این معرفت و میثاق، پایه و بنیان خلقت زمینی انسانهاست.
به نظر میرسد، در نظر متکلمانی چون زراره، هشام بن سالم، ابوبصیر، ابنمسکان، ابن ابیعمیر و... بر مبنای روایات وارده در این باب، مراد از معرفتِ اعطاشده در عالم ذر و فطرت، همان معرفت اضطراری یا ضروری است.۲
بنابراین، «معرفت اضطراری» واجد ویژگیهایی چون فطری بودن، مشترک میان همه انسانها بودن، اعطایی و موهوبی بودن، پیدایش از طریق رؤیت و معاینه آن هم در اوج وضوح، اِنساء کیفیت پیدایش معرفت (معاینه) و ابقای اصل آن در قلب انسانهاست.
۱.۴. حدود و مفاد معرفت اضطراری
تا اینجا چیستیِ معرفت و راه رسیدن به آن بررسی شد. اینک زمان پاسخ به این پرسش است که حدود معرفت اضطراری چیست؟ پاسخ به این پرسش و بر اساس مطالب پیشگفته، آسان مینُماید. با توجه به روایات اصحاب امامیه، قدر متیقن معرفت اضطراری، شناخت خداوند متعال بهعنوان خالق، رازق و ربالعالمین است؛ گزارهای که به صراحت در برخی روایات به آن اشاره شده است.۳ اما در اینجا اصحاب مدرسه کوفه معتقداند، مفاد معرفت اضطراری بیش از موضوع خالقیت و ربوبیت خداوند متعال است و دامنه آن، معارف بنیادین دیگری همچون نبوت و امامت را نیز در بر میگیرد.
همانطور که پیشتر در موضوع ایمان نیز اشاره شد، «معرفت» به معنای آگاهی از چیزی است که زمینه هدایت را برای انسان فراهم میسازد. شناخت رب، در مقام کسی که صاحباختیار و معبود انسان است، نخستین چیزی است که باید در مفاد معرفت قرار گیرد، ولی تمام مفاد معرفت نیست، و آنچه تکمیلکننده مفاد معرفت است، آگاهی به طریق اطلاع از تکالیف است؛ امری که در نظر گروهی از اندیشمندان امامیه همچون زراره و خاندان او با اعطای معرفت هادیان (انبیا و امامان علیهم السلام) در عالم ذر و اخذ میثاق بر شناخت آنها در آن مقام به دست