107
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

بدین ترتیب دشواری کار متکلمان امامی در این تبیین‌های نظری تا اندازه زیادی آشکار می‌شود‌‌‌.

این چالش‌ها، در نهایت، به یک ریزش از درونِ گروه متکلمان انجامید‌‌‌‌‌‌‌‌. البته، باید توجه داشت که این ریزش‌ها در دورانی پس از اوج‌گیری کلام امامیه و برداشته‌شدن محدودیت‌های متکلمان - ‌‌‌به‌ویژه از سوی امام صادق علیه السلام - رخ داد‌‌‌.۱ شواهد درباره این ریزش به اندازه‌ای است که احتمال این که این ریزش در کوفه به پدیده‌ای طبیعی تبدیل شده باشد ما را به فکر فرومی‌برد‌‌‌‌‌‌‌‌. این احتمال وجود دارد که زراره نیز - پس از دوره اوج روی‌آوری به کلام - به‌دلیل همین چالش‌های معرفتیِ ایجاد شده در کلام از آن کناره‌گیری کرد‌‌‌.۲ نمونه دیگر، ابن ابی عمیر بود که پس از این که با اشتیاق بسیار به سراغ متکلمان آمد،۳ پس از مواجهه با برخی لوازم طبیعی نظریه‌پردازی دچار تردید شدید شد و خط خود را از آنان جدا کرد.۴

همان‌گونه که اشاره شد، این چالش‌ها از منطق متکلمانه و بازتاب‌های آن در جامعه امامیه سرچشمه گرفته بود‌‌‌‌‌‌‌‌. جامعه امامی تازه در حال شکل‌‌‌گیری بود و خام بودن مباحث کلامی، تنوع افکار عمومی و تفکرات خواص شیعه و حتی احتمال وجود اطباع و حسادت‌ها سبب شده بود تا جامعه امامیه به آسانی اجازه آزمون و خطا به عقل‌گرایان ندهد‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌به‌ویژه این که نظریه‌های متکلمان امامیه، آشکارا در صحنه رقابت و درگیری با معتزله و نه صرفاً با روش فلسفی و اندیشیدن صرف پدید آمده بودند. برای نمونه، زمانی که متکلمی چون هشام بن حکم با ابوالهذیل درباره خداوند وارد بحث می‌شد، به‌طور طبیعی مجبور بود ایده کلامی خود را عرضه و تبیین کند و در نتیجه، گاهی این تبیین‌ها با ادبیاتی وارد حوزه فکری امامیه می‌شد که شاگردان مبتدی مکتب‌های کلامی را - ‌‌‌به‌ویژه با

1.. به نظر می‌رسد، امام صادق علیه السلام تلاش می‌كرد با تشویق بیشتر و زمینه‌سازی بیشتر پاره‌ای از این محدودیت‌ها را كم كند و زمینۀ حضور متكلمان را در این میدان فراهم آورد. برای نمونه، به این گزارش اشاره می‌شود كه امام علیه السلام از هشام بن حكمِ جوان تجلیل کردند (كلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۹، ح۳).

2.. زراری، ابوغالب، رساله ابى غالب، ص۱۳۶.

3.. اظهار نظر او در باب نظریه‌پردازی عصمت، توسط هشام بن حكم نمونه‌ای از این اشتیاق را نشان می‌دهد (شیخ صدوق، علل الشرایع، ص۲۰۴، ح۲).

4.. كلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۹، ح۸.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
106

متکلمان با دستور امام علیه السلام۱ نشان می‌دهند که کلامِ کوفه باز بسته حضور معصوم بوده است‌‌‌‌‌‌‌‌. این‌که هرگاه امام علیه السلام حضور داشت کلام شکوفا می‌شد و به عکس، آن‌گاه که حضور نداشت، کلام از رونق می‌افتاد، نتیجه منطقی این رویکرد امامان علیهم السلام بود که کلام را به‌دنبال اثر و در تعاطی با وحی می‌دانستند‌‌‌‌‌‌‌‌. در نتیجه، از سویی جامعه امامیه پیوسته در صدد تضعیف متکلمان بود و از دیگر سو امام علیه السلام از متکلمان و جایگاه آنان به‌ شکل زیرکانه و هدایت‌گرانه‌ای مراقبت می‌کرد وگرنه، عقاید متکلمان نواندیش سر از تجسیم و تشبیه در می‌آورد‌‌‌‌‌‌‌‌.

افزون بر این، چالش‌های معرفتی در دوره‌ای که کلام مدرسه کوفه در حال شکل‌‌‌گیری بود به‌ شکل قابل توجهی کار اندیشه‌ورزان امامی را دشوارتر می‌کرد‌؛ زیرا متکلمِ اندیشه‌ورز، زمانی که خود را با اندیشه اهل بیت علیهم السلام مواجه می‌دید مجبور بود در عین حفظ جایگاه تبیینیِ خود، وفاداری‌اش به متون را نیز از دست ندهد‌‌‌‌‌‌‌‌. برای نمونه، به همان اندازه که استدلال به یک طرف از جبر یا تفویض برای هر متکلمی - آن هم با چندین برهان -۲ آسان بود، به همان اندازه دست یافتن به نظریه‌ای که امری بین این دو امر را تبیین کند، کار دشواری بود؛ زیرا از سویی می‌دانست که استطاعت آن چیزی نیست که تفویضی‌ها می‌گویند و از دیگرسو آگاه بود که نمی‌توان مشیت خداوند را نادیده گرفت.‌ او نمی‌توانست وجود خدایی که همه تقدیرها در دست اوست را در کنار انسانی که در مقابل آزادی و مسئولیت‌هایش باید پاسخگو باشد، نادیده گیرد‌‌‌‌‌‌‌‌.

بحث بداء‌ از دشواری بیشتری برخوردار است‌‌‌‌‌‌‌‌. بخشی از جوسازی‌های معتزله علیه شیعه درباره بداء به این بازمی‌گشت که متکلم امامی نمی‌توانست در عین وجود روایات بداء۳‌ از اشکالات جدّی آن، همچون تأثیری که از دانی به عالی یا از معلول به علت هنگام دعای بنده و تغییر مشیت وجود دارد یا از اشکال عمده‌ای که در علم خداوند به وجود می‌آید۴ و از همه مهم‌تر اشکال اساسی‌ای که در بحث اراده به‌عنوان پایه اساسی بسیاری از مسائل کلامی آن دوره۵ پدید می‌آید، چشم‌پوشی کند‌‌‌.۶

1.. همان، ص۲۷۵، ش‌۴۹۴.

2.. برای دلیل بر تفویض: قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال، ص۱۶۹-۱۸۱؛ ناشی، مسائل الامامة، ص۹۲؛‌ اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۲۹- ۲۴۲، و برای دلیل بر جبر:‌ همان، ص۵۳۹.

3.. برای مجموعۀ فراهم آمده از این روایات، نک: مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۹۲-۱۳۴.

4.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۶-۳۷، ۳۹.

5.. برای مقایسۀ آرای اندیشمندان آن دوره دربارۀ اراده و تحلیل آن، نک: حبیب عیاد، الکلام فی التوحید، ص۴۵۱و ۴۶۵.

6.. اراده در میان متكلمان كوفی به عنوان صفتی از صفات خدا - هم در مرتبۀ فعل و هم در مرتبۀ ذات - قابل طرح بود. در مدرسۀ بغداد با نزدیک شدن به معتزله به انحصار مرتبه فعل درآمد و با فلسفی‌شدن كلام در مرتبۀ ذات محصور شد و تنها به‌عنوان مفهومی انتزاعی از آن یاد شد. حال، متكلم امامی كه اراده را صفتی در هر دو مرتبه‌ ذات و صفات می‌داند، در بحث بداء كه همان تغییر ارادۀ الهی است، دچار اشكالات جدی می‌شود (نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۱).

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36146
صفحه از 572
پرینت  ارسال به