جسمبودن خداوند اعتقاد داشت و بر این باور بود که خداوند مانند انسان دست، پا، چشم و گوش دارد.۱ وجود این دو نفر که هر کدام میتوانند نماینده دو خط فکری مستقل در کوفه به شمار آیند، بس است تا پرسش محمد بن مسلم درباره اعتقاد گروهی از اهلِ عراق، ناظر به یکی از این گروهها باشد و به نظر میرسد که همین شاهد برای اثبات دغدغه فکری محمد بن مسلم در رصد کردن جریانهای فکری حاکم بر کوفه کافی است.
نمونههای دیگری که چهره کلامی محمد بن مسلم را بیش از پیش نشان دهد کم نیست؛ برای مثال، او پرسشی از امام صادق علیه السلام در باب ایمان کرده است که میتواند ناظر به اعتقادات و فعالیتهای مرجئه باشد؛۲ همچنین پرسش از قول کسانی که میگویند خداوند آدم را بهصورت خود خلق کرد؛۳ پرسش از معنا و مدلول آیاتی از قرآن کریم که موهِم دست داشتن خداوند هستند، مانند آیه ۷۵ سوره شریفه ص: (یا إِبْلِیسُ ما مَنَعَک أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیدَی)؛۴ پرسش از حقیقت روح و معنا و مدلول آیه ۲۹ سوره شریفه حجر: (وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی)۵ و پرسش از استطاعت و معنای آیه ۹۷ سوره شریفه آلعمران: (وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبِیلا)۶ و پرسشهای دیگری از این دست که در روایات محمد بن مسلم فراوان میتوان دید که هر کدام میتواند ناظر به باور گروههای فعال در کوفه باشد.
سماعة بن مهران، از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام شخصیت دیگری است که به سادگی نمیتوان از کنار پرسشهای اعتقادی او گذشت. او از تاجران کوفه و راویای ثقه بود و کتابی داشت که عثمان بن عیسی از آن کتاب نقل کرده است.۷ پرسش او در باب عقل و جهل از امام صادق علیه السلام؛۸ پرسش از بدعت و قیاس از امام کاظم علیه السلام؛۹ پرسش از امام کاظم علیه السلامدرباره ردّ بر
1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۵۲و ۱۵۳.
2.. کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸.
3.. همان، ج۱، ص۱۳۴.
4.. شیخ صدوق، توحید، ص۱۵۳.
5.. همان، ص۱۷۰.
6.. همان، ص۳۵۰.
7.. نجاشی، رجال، ص۱۹۳-۱۹۴.
8.. کلینی،الکافی، ج۱، ص۲۳.
9.. همان، ص۵۷.