گروهی از اصحاب در تقابل با یک انحراف اعتقادی به کار برده شده است. همانطور که دیدیم گروه دوم به ارتباط امام با فرشتگان معتقد بودند. البته، در روایات آنها برای این که این سخن سبب پیامبرانگاری امام نشود، امام را عالِم خواندند و سنخ ارتباط امام با پیامبر را متفاوت دانستند. در روایات آنها عالم به طور خاص به کسی گفته میشود که علم او از منبعی خطاناپذیر گرفته شده است. البته، این مقام از نبوت پایینتر است و امام تنها صدای ملائکه را میشنود نه این که ایشان را ببیند. درگیری کلامی معلی بن خنیس و عبداللّه بن ابی یعفور نیز در این فضا باید تحلیل شود؛ چرا که بنا به شواهد پیشگفته معلی بن خنیس نماینده گروه سوم و عبداللّه بن ابی یعفور نماینده گروه دوم بوده است. مخالفت عبداللّه بن ابی یعفور با معلی نیز برای این بوده است که وی تفاوتی میان پیامبر صلی الله علیه و اله و امام علیه السلام در رابطه با فرشتگان قائل نبوده است.
اصطلاح ابرار و اتقیاء
در روایات امامیه ابرار و اتقیاء از جمله صفاتی است که به دو گونه به کار رفته است:
۱. در برخی از آنها مصداق ابرار و اتقیاء، ائمه علیهم السلام دانسته شده است؛ برای مثال، در تفسیر آیه (بأیدی سفرة کرامٍ بررة) چنین گفته شده است: «بأیدی الائمة کرام بررة»۱ یا اینکه از امام حسن علیه السلام نقل شده که همه مواردی که در قرآن کریم از ابرار سخن گفته شده است، مقصود امام علی علیه السلام، حضرت فاطمه علیها السلام، خود ایشان و امام حسین علیه السلام است.۲
۲. در برخی دیگر از روایات، این اصطلاحات به طور کلی و مطلق به کار برده شده است. نمونه آن را میتوان در خطبه متقین از امام علی علیه السلام مشاهده کرد: «اما النهار فحکماء علماء ابرار اتقیاء».۳
گونه دوم روایات را میتوان به دو شکل تحلیل کرد:
۱. روایات دسته اول را مخصّص روایات دسته دوم بدانیم و ائمه علیهم السلام را تنها مصداق این صفات انگاریم.
۲. این اصطلاحات را عناوینی مشکّک بدانیم که مصداق تام آنها ائمهاند، ولی بر دیگران نیز صادق است.