همخوانی دارد. وی در آن کتاب نیز هرگونه اعتقاد به الهام را برای ائمه علیهم السلام انکار کرده است و این اعتقاد را به خود اهل سنت نسبت داده است و با تکیه بر یکی از سخنان امام علی علیه السلام میگوید: «شیعه به الهام معتقد نیست؛ چرا که علی بن ابی طالب علیه السلام فرموده است که نزد ما تنها کتاب خداوند و صحیفه است». البته، وی در ادامه به این نکته اشاره میکند که قرآن دربردارنده همه چیز است.۱
گروه دوم: پذیرش الهام و تحدیث و نفی رؤیت فرشته
این گروه در حالی که ارتباط امام را با فرشتگان و عالم غیب قبول دارند، ولی برای آنکه سخنشان به ادعای نبوت برای ائمه علیهم السلام نیانجامد این ارتباط را الهام و تحدیث میخوانند و میان آن و وحی تفاوت قائل هستند. در نظر آنها ملائکه با پیامبران و رسولان سخن میگویند و آنها میتوانند فرشته را ببینند. در حالی که امام تنها میتواند سخن آنها را بشنود یا اینکه مفاهیم به قلب او القاء میشود؛ ولی خود فرشته را نمیبیند.
این افراد برای آنکه میان امام و نبی فرق بگذارند، از اصطلاح «عالم» برای امام بهره بردهاند. نمونههایی از این روایات را میتوان در سخنان زراره،۲ محمد بن مسلم،۳ برید بن معاویه۴ و برخی دیگر از اصحاب مشاهده کرد.
با نگاهی به روایات این افراد میتوان به این نکته پی برد که این اصطلاح در نظر آنها معنایی خاص داشته است؛ برای مثال، هنگامی که حمران بن اعین از امام باقر علیه السلام میپرسد که جایگاه علما چیست؟ این طور پاسخ میشنود که علما مانند ذی القرنین، صاحب سلیمان و صاحب موسی هستند.۵ همانطور که مشخص است در این روایت «علماء» که همان ائمه علیهم السلام هستند، به افرادی خاص تشبیه شدهاند. این افراد از سویی پیامبر نیستند و از سویی دیگر از انسانهای عادی و دیگر عالمان (بنا به تلقی رایج) بالاترند؛ چرا که علوم این افراد گاه حتی از پیامبران نیز