غار فضیلت او دانسته بود به کار میگیرد و با تنظیم استدلالی دیگر و البته، با مقدمههایی برگرفته از قرآن، همین فضیلت را برای حضرت علی علیه السلامبر کرسی اثبات مینشاند. کاربست آیات قرآن در اثبات ادعا و رد خصم در این نمونه بسیار زیباست. او خطاب به طرف مناظره میگوید: «آیا خداوند سکینه و آرامش را بر پیامبر صلی الله علیه و الهو مؤمنان در غیر غار نیز نازل و عطا فرمود؟»، در واقع اشاره ابوجعفر به آیاتی از قرآن کریم است که در آنها خداوند به رسولش و مؤمنان، در مواضع مختلف آرامش داده است؛ همانند:
(إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُواْ فىِ قُلُوبِهِمُ الحَمِیةَ حَمِیةَ الجْاهِلِیةِ فَأَنزَلَ اللّه سَکِینَتَهُ عَلىَ رَسُولِهِ وَ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَى وَ کاَنُواْ أَحَقَّ بهِا وَ أَهْلَهَا وَ کاَنَ اللّه بِکلُ شىَءٍ عَلِیمًا)۱ یا (ثمُ أَنزَلَ اللّه سَکِینَتَهُ عَلىَ رَسُولِهِ وَ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ عَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ ذَالِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ).۲
طبیعی است هر آنکه قرآن کریم برای او متن مقدسی ورای چون و چراست، چارهای جز پذیرش ادعای مؤمن الطاق نیست. او با گرفتن اقرار ادامه میدهد که: «فقد أخرج صاحبک فی الغار ما السکینة وخصه بالحزن»؛ [اما خداوند سکینه را ویژه پیامبر صلی الله علیه و اله قرار داد] و حال آنکه ابوبکر محزون و اندوهناک بود، که اشاره به این آیه ۴۰ سوره توبه است که میفرماید:
(فَقَدْ نَصَرَهُ اللّه إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُواْ ثَانىِ اثْنَینْ إِذْ هُمَا فىِ الْغَارِ إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تحَزَنْ إِنَّ اللّه مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّه سَکِینَتَهُ عَلَیهِ وَ أَیدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا).۳
مؤمن الطاق پس از ردّ ادعای طرف خصم در افضلیت ابوبکر بر امام علی علیه السلام، دوباره با استفاده از آیه ۲۰۷ سوره بقره۴ نشان میدهد که داستان برعکس است و قرآن فضیلت را برای آن کسی دانسته
1.. «آن گاه كه كافران در دلهاى خود، تعصّب [آن هم] تعصّب جاهليّت ورزيدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خويش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت و [در واقع] آنان به [رعايت] آن [آرمان] سزاوارتر و شايسته [اتّصاف به] آن بودند و خدا همواره بر هر چيزى داناست» (سوره فتح، آیۀ ۲۶)، (ترجمۀ فولادوند).
2.. «آن گاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد و سپاهيانى فرو فرستاد كه آنها را نمىديديد و كسانى را كه كفر ورزيدند عذاب كرد و سزاى كافران همين بود» (سوره توبه، آیۀ ۲۶)، (ترجمۀ فولادوند).
3.. «اگر او [پيامبر] را يارى نكنيد، قطعاً خدا او را يارى كرد: هنگامى كه كسانى كه كفر ورزيدند، او را [از مكّه] بيرون كردند و او نفر دوم از دو تن بود، آنگاه كه در غار [ثَور] بودند، وقتى به همراه خود مىگفت: «اندوه مدار كه خدا با ماست.» پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهيانى كه آنها را نمىديديد تأييد كرد» (سوره توبه، آیۀ ۴۰)، (ترجمۀ فولادوند).
4..(وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفُ بِالْعِبَادِ)؛ و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است (ترجمۀ فولادوند).