در هر حال انبوه مناظرات اعتقادی به جامانده از مؤمن الطاق، آثار کلامی و اعتقادی نگاشته شده توسط او، نقل روایات عمدتاً اعتقادی، تصریح ائمه علیهم السلام و دیگر اصحابِ معاصر با وی بر متکلم بودن او، عمده شواهدی است که نشان میدهد ابوجعفر ید طولایی در دانش کلام داشته است. با این وصف این سؤال مطرح خواهد شد که به راستی منابع و سرچشمههای فکری و اعتقادی چنین شخصیت ممتازی در کلام، در به دست دادن یک فرآیند کلامی - بهلحاظ محتوا و روش - چیست؟
روششناسی کلامی مؤمن الطاق
آنچه گذشت، تصویری از مؤمن الطاق بود که بر پایه اطلاعات منابع نخستین ارائه شد؛ اما در میان گزارشهای موجودِ منابع رجالی شیعه، چند روایت نیز در نکوهش او وجود دارد که در این مقاله، تلاش خواهد شد نشان داده شود روایات پیشگفته ناظر به منهج و روش کلامی مؤمن الطاق بوده و با مجموعه باورها و اعتقادات او ارتباطی ندارد. به همین منظور لازم است تا ابتدا تصویری که مؤمن الطاق از کلام و مشخصههای آن دانش نزد خود ترسیم کرده است را واکاوی کنیم تا از آن سامانه مسیر دستیابی به روش کلامی او هموارتر شود و در ادامه، نقاطِ تمایزِ روششناختیِ کلام ابوجعفر از روشهایِ کلامِ توصیه شده از سوی اهل بیت علیهم السلام نشان داده شود.
کلام و ابعاد آن از نگاه مؤمن الطاق
امروزه در مقام تعریف، علوم را به شیوههای گوناگونی تعریف میکنند: تعریف علوم بهواسطه موضوع و پس از آن به غایت و روش، از شایعترین شیوههایی است که بهویژه در سنت متفکران اسلامی معمول بوده است. این نحوه تعریف، آن هنگام به واقعیت نزدیکتر خواهد بود که آنچه در طول تاریخِ این دانش رخ داده نیز، مدّ نظر قرار گیرد.
از آن سو نیک میدانیم که کلام، با تلاش معتزلیان در سده سوم و چهارم رنگ و بوی دانش بما هو دانش به خود گرفت؛ چه، پیش از این دوران، هرچند فعالیت کلامی میان بسیاری از اندیشمندان وجود داشت، اما هنوز به آستانه تبدیل شدن به علم نرسیده بود. منظور از این که کلام