غیر از ایمان است و هر مؤمنی مسلمان است، درحالیکه هر مسلمانی، مؤمن نیست؛ اما معتزله و بسیاری از خوارج برخلاف این عقیده هستند و گمان کردهاند که هر مسلمانی مؤمن است و هیچ فرقی بین اسلام و ایمان در دین نیست.۱
در مورد ماهیت ایمان، گویا بین امامیان اختلافنظر بود. اشعری در مقالات الاسلامیین، امامیه را در زمینه ایمان و کفر دارای سه نظریه دانسته است: دیدگاه نخست که از آنِ اکثریت شیعیان بود، ایمان را اقرار به توحید و رسول خدا صلی الله علیه و الهو امامان علیهم السلامو هر آنچه را که اینان آوردهاند، میدانسته و معرفت به این موارد را نیز ضروری میدانسته است؛ پس آن کسی که بشناسد و اقرار کند، مسلمان و مؤمن است و آنکه اقرار کند درحالیکه نمیشناسد، مسلمان است، ولی مؤمن نیست.۲ دیدگاه دوم که از آن شیعیان همعصر اشعری است، معتقد است که ایمان جمیع طاعات و کفر جمیع معاصی است.۳ دیدگاه سوم که از آن اصحاب علی بن میثم است، ایمان را معرفت و اقرار و انجام تمام طاعات میداند؛ پس هر آنکه جمیع طاعات را انجام دهد، ایمان کاملی خواهد داشت و آنکه مقداری از آن را ترک کند، در حالی که منکر آن نیست، مؤمن نخواهد بود و فاسق است، اما با این وجود، او همچنان مسلمان بوده و احکام اسلام در حق او جاری خواهد بود.۴
شواهد نشان از دغدغه خاندان اعین در تبیین مسئله ایمان و کفر دارد. روایات فراوانی از این خاندان در مسئله ایمان و کفر و لوازم آن میتوان دید که بسیاری از آنها در قالب پرسش و پاسخ و گفتوگو با ائمه علیهم السلاممطرح شدهاند.۵ در بیان سیر تاریخی اندیشه خاندان اعین در مسئله ایمان و کفر باید گفت زراره بهعنوان نخستین فرد از این جریان در آغاز بر این باور بود که همه انسانها یا مؤمناند یا کافر، بدون اینکه گروه سومی وجود داشته باشد. همچنین او معتقد بود که مؤمنان لزوماً به بهشت و کافران نیز بیشک به جهنم میروند.۶ لازم به ذکر است که در دیدگاه زراره، مؤمنین منحصر در شیعیان بودهاند. از این روی او از مخالفان با معارف امامیه دوری میجست.۷
1.. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۴۸.
2.. اشعرى، مقالات الاسلامیین، ص۵۳.
3.. همان، ص۵۴.
4.. همان.
5.. برای نمونه، نک: کلینی، کافی، ج۲، ص۳۸۷؛ برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۰۶؛ شیخ صدوق، معانیالأخبار، ص۲۰۲؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۲۲.
6.. کلینی، كافی، ج۲، ص۴۰۲-۴۰۳.
7.. همان، ص۳۸۲–۳۸۳.