419
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

تحقق پیدا کرد از ناحیه خداوند متعال علم بر معلوم واقع می‌شود و همچنین وقتی‌که مسموع، مبصر و مقدور را خلق کرد، سمع، بصر و قدرت بر آنها تعلق می‌گیرد. ابا بصیر می‌گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم آیا خداوند از ازل متکلم بود؟ و آن حضرت علیه السلام فرمود‌‌: کلام صفت مُحدث است و ازلی نیست. زمانی بود که خدا بود و تکلمی نبود.۱ به بیان ‌دیگر، امام صادق علیه السلام فرموده‌‌اند، فرق است بین صفت علم، قدرت و حیات با صفت تکلم که در آنها هم صفت ذاتی داریم و هم صفت فعلی، ولی صفت تکلم تنها صفت فعل است. اینک و با کنار هم قرار گرفتن شواهد، روشن می‌شود که صفات الاهی دو گونه‌اند‌‌: صفات ذاتی و صفات فعلی.

در آن دوره، مسئله صفات ذات و فعل که از سوی ائمه علیهم السلاممطرح شده بود، توجه بسیاری از متکلمان را به خود جلب کرد و بسیاری از آنها به نظریه‌‌پردازی در این زمینه پرداختند و در خلال این نظریه‌‌پردازی‌ها، پاره‌ای اختلافات پدیدار شد که تا چندین سده ادامه داشت. اثر این اختلاف‌نظرها را در تدوین کتاب اصول کافی کلینی و التوحید شیخ صدوق نیز می‌توان دید؛ کلینی در اصول کافی این بخش را ذیل دو عنوان به نام باب صفات ذات و باب صفات فعل مطرح کرده است،۲ اما شیخ صدوق که گویا کتاب التوحید را با توجه به ابواب کافی تنظیم ‌کرده است، به سبب اختلاف‌نظر با کلینی، صفات الاهی را تنها تحت یک عنوان، با نام «باب صفات ذات و صفات الافعال»‌ مطرح کرده است.۳

در همین راستا زراره و دیگر افراد خاندان اعین نیز به‌عنوان عالمانی پرتلاش در عرصه فهم دین، در پی تحلیل مسئله صفات الاهی بودند. وجود روایاتی از زراره و خاندان اعین این تلاش علمی را تأئید می‌کند.۴ به نظر می‌رسد او از نظریه‌پردازان امامیه در مسئله صفات الاهی بوده است.۵

از مهم‌ترین افکار حاکم بر مسئله اسما و صفات الاهی در عصر حیات خاندان اعین، تشبیه و قیاس صفات الاهی به صفات انسانی بوده است. به‌گونه‌ای که گزارش‌ها از رواج این اندیشه در مناطق عراق۶ و شام۷ و همچنین در بین‌‌ دیگر مسلمانان خبر می‌دهد.۸ حضور این اندیشه در

1.. شیخ صدوق، التوحید، ص۱۳۹.

2.. کلینی، کافی، ج‌۱، ص‌۱۰۷ و ‌۱۰۹.

3.. شیخ صدوق، التوحید، ص‌۲۷.

4.. برای نمونه، نک: کلینی، کافی، ج‌۱، ص۲۵۷ و ۱۰۹؛ برقی، محاسن، ج۱، ص‌۲۴۳.

5.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۶-۳۹.

6.. شیخ صدوق، التوحید، ص۱۴۴.

7.. همان، ص‌۱۷۹.

8.. برای نمونه، نک: عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۲، ص‌۳۳۷ -۳۳۸؛ شیخ صدوق، التوحید، ص‌۱۰۸؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۱۱۰؛ ‌سید مرتضی، امالی، ج۱، ص‌۱۵۰.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
418

و امام علیه السلام در جواب فرمودند‌‌: خداوند از ازل عالِم است.۱ دیگر شاهد اختلاف‌نظر، اتهام‌زنی اصحاب به یک‌دیگر در مسئله صفات الاهی است. در گزارشی شاهد هستیم که برخی از شیعیان در عصر امام حسن عسگری علیه السلام چنین می‌اندیشیدند که هشام بن حکم معتقد بوده است که خداوند به اشیاء پیش از خلقتشان آگاه نیست.۲ حال که روشن شد چنین اختلافی بین عالمان امامیه در کوفه وجود داشته است، در تحلیل ریشه این اختلاف باید گفت این اختلافات برآمده از یک شبهه ذهنی نبوده است؛ بلکه این اختلافات ریشه در نکات بسیار دقیق معرفتی‌ای دارد که از جانب اهل بیت علیهم السلاممطرح می‌شد.

به بیان دیگر، ریشه این اختلافات به مسئله صفات ذات و صفات فعل بازمی‌گردد که از معارف دقیق اهل بیت‌ علیهم السلاماست. حماد بن عیسی می‌گوید از امام صادق علیه السلام سؤال کردم، آیا خداوند متعال از قدیم می‌دانست؟ حضرت فرمودند‌‌: چگونه می‌دانست درحالی‌که هیچ معلومی نبود. آیا خداوند از ازل می‌شنید؟ فرمودند‌‌: چطور ممکن است خدا بشنود درحالی‌که مسموعی نبوده است. سؤال کردم آیا خداوند متعال از قدیم می‌دید؟ حضرت فرمودند‌‌: چطور ممکن است خدا ببیند درحالی‌که مبصری نبوده است. و حضرت علیه السلام در ادامه فرمودند‌‌: خداوند متعال از ازل علیم، سمیع و بصیر است.۳

در روایت دیگری ابی بصیر می‌گوید از امام صادق علیه السلام شنیده‌ام که می‌فرمود‌‌: خداوند از ازل پروردگار ما بود و علم، ذاتی اوست درحالی‌که هیچ معلومی نبوده است. سمع، ذاتی اوست درحالی‌که مسموعی نبوده و بصر، ذاتی اوست در حالی ‌که مُبصری نبوده و قدرت، ذاتی اوست در حالی ‌که مقدوری نبوده است‌ و آن‌گاه فرمود‌‌: وقتی خداوندِ متعال اشیاء را احداث کرد و معلوم

1.. دربارۀ جواب امام علیه السلامباید گفت که معارف ناب و دقیقی در اندیشه ائمه علیهم السلاموجود دارد که آن را به همه و هر کسی نمی‌آموختند. برای مثال، در این دو روایت، امام علیه السلامدر جواب پرسش آن فرد‌ فرمودند: «لم یزل الله عالماً تبارك وتعالی ذکره»، یعنی همین اندازه برای تو در این مسئله کافی است که بگویی خداوند عالم است‌؛ اما جواب دقیق این مسئله را برای آن شخص بازگو نکرده‌اند. آن جواب دقیق‌تری که وجود دارد، بحث صفات فعل و صفات ذات است که در ادامه، به آن خواهیم پرداخت (همان، ص‌۱۰۸).

2.. شیخ طوسی، الغیبه، ص‌۴۳۰–۴۳۱. «و قد روى سعد بن عبد الله عن أبی هاشم الجعفری قال سأل محمد بن صالح الأرمنی أبا محمد العسكری علیه السلامعن قول الله عزّوجل (یمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَیثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ) فقال أبو محمد وهل یمحو إلا ما كان ویثبت إلا ما لم یكن فقلت فی نفسی هذا خلاف ما یقول هشام بن الحكم إنه لا یعلم الشی‏ء حتى یكون فنظر إلی أبو محمد علیه السلامفقال تعالى الجبار العالم بالأشیاء قبل كونها‌».

3.. شیخ صدوق، التوحید، ص‌۱۳۹.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36179
صفحه از 572
پرینت  ارسال به