راوی واقع در طریق آن، مشترک بین مجهول و متهم به غلو است.۱ از اینرو، این روایت نمیتواند شاهدی مستقل بر نقل این حدیث به دست حسن بن محبوب باشد.
محمد بن الحسین زیات الهمدانی، متوفای ۲۶۲ق از جمله راویان پُر روایت (دارای ۵۰۶ حدیث در کافی) است که نجاشی او را «عظیم القدر» و «کثیر الروایه» دانسته است.۲ وی چهار روایت از روایات خلقت نوری را نقل کرده است.۳ تمام راویان بعد از او در این روایات افراد موثقیاند و از همینرو، انتساب این روایات به محمد بن حسین قابل قبول است.
بدین ترتیب با توجه به نقل احادیث خلقت نوری توسط حدود چهارده تن از محدثان ثقه مدرسه کوفه میتوان نتیجه گرفت که در میان این محدثان اصل خلقت نوری مورد قبول بوده است، اما نمیتوان گفت ایشان در دو موضوع پیشین بودن این خلقت بر همه موجودات اتفاق نظر داشتند؛ زیرا برخی از آنها احادیث خلقت نوری خاص پیشین را نقل نکردهاند. این در حالی است که دیدیم نقل روایات خلقت نوری خاص پیشین وجه مشترک بزرگان متهم به غلو بوده است.
تنوع و عدم تکرار نام محدثان غیر متهم به غلو در رأس اسناد روایات خلقت نوری میتواند حاکی از آن باشد که ایشان در نقل این احادیث بهصورت شبکه به هم پیوستهای از راویان عمل نمیکردند، بلکه هر کدام تنها آنچه را که شنیده بودند، نقل میکردند بیآنکه منقولات ایشان وجه مشترکی غیر از اصل خلقت نوری اهل بیت علیهم السلامداشته باشد؛ برای مثال، محمد بن مسلم تنها در سند یک روایت و ابا بصیر در سند دو روایت قرار دارند. مقایسه حضور پراکنده این قبیل محدثان غیر متهم به غلو در احادیث خلقت نوری، با حضور مداوم و تکراری تنی چند از بزرگان متهم به غلو در سند احادیث خلقت نوری و احادیث نخستین مخلوق، میتواند به این نتیجه منتهی شود که گرچه در فضای فکری مدرسه کوفه نقل احادیث خلقت نوری وجه مشترک متهمان به غلو و محدثان غیر متهم بوده، اما متهمان به غلو اهتمام بیشتری به نقل آنها داشتند.
موضع هشام بن حکم و دیگر متکلمان معروف کوفی
تا آنجا که نگارنده بررسی کرده است، هشام و شاگردان بیواسطه و باواسطهاش در طبقات