373
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

به‌رغم روشن بودن دست‌کم نسبی سرفصل‌های نزاع اکثریت شیعیان و اقلیت غالیانِ مطرود، سرفصل‌های نزاع میان دو بخش باقی‌مانده اکثریت چندان شناخته شده نیست. به عبارت دیگر، روشن نیست که چرا - به‌رغم تقابل فکری متهمان به غلو با غالیان رسمی - برخی امامیان، ایشان را نیز در زمره غلات به حساب آورده‌اند. آیا به واقع، اختلاف روشنی بین اعتقادات متهمان به غلو و دیگر شیعیان وجود داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش باید مناسبات حدیثی و اعتقادی متهمان به غلو با بدنه اصلی امامیه را سنجید. این تحقیق از میان مجموع موضوعات قابل سنجش، موضوع خلقت نوری اهل بیت علیهم السلامرا برگزیده است تا از یک‌سو نظر متهمان به غلو و از سوی دیگر، نظر بدنه اصلی امامیه را در این‌باره بررسی کند تا امکان قرار داشتن قول به خلقت نوریِ اهل بیت علیهم السلامرا در میان موارد اتهام متهمان به غلو بسنجد.

برای مقایسه نظر متهمان به غلو با دیدگاه بدنه اصلی امامیه در این‌باره همان‌طور که اشاره شد، تلاش می‌کنیم با مراجعه به منابع روایی به این پرسش پاسخ دهیم که راویان روایاتِ خلقت نوری اهل بیت علیهم السلامدر کوفه و قم چه کسانی بوده‌اند و آیا تنها همان اقلیت متهم به غلو این روایات را نقل کرده‌‌اند تا بتوان باور به مضمون آنها را در زمره موارد احتمالی اتهام ایشان به غلو دانست یا این‌که افزون بر آنها، دیگر امامیان که به غلو متهم نبوده‌اند نیز روایاتی از این دست را نقل کرده‌‌اند و اساساً این عقیده، باوری فراگیر در جامعه امامیه در کوفه سده دوم هجری قمری بوده است.

گونه‌‌های روایات خلقت نوری اهل بیت علیهم السلام

روایاتی که از خلقت نوری اهل بیت علیهم السلامسخن می‌گویند، مضمونی یک‌دست ندارند، بلکه مضامین آنها در قیاس با هم اوج و حضیضی دارد که احتمال نزدیکی آن به اندیشه غالیانه را کم یا زیاد می‌کند. از این‌رو، در این تحقیق تلاش می‌کنیم افزون بر پاسخ به این پرسش که «چه کسی نقل کرده است»، به این پرسش نیز پاسخ دهیم که «چه چیزی نقل شده است». به نظر می‌رسد، در مقام پاسخ به پرسش دوم، مضامین این روایات به سه دسته قابل تقسیم‌اند:

۱. روایاتی که از خلقت اهل بیت علیهم السلامبه عنوان «نور» یا «از نور» سخن می‌گویند، بی‌آن‌که به سهیم بودن دیگران در این فضیلت اشاره کنند. این دسته از احادیث را «خلقت نوری خاص» می‌نامیم.۱

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص‌۳۸۹؛ شیخ صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، ج۴، ص‌۴۱۴؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص‌۵۷۳. همچنین نک: شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۳۱؛ شیخ صدوق، التوحید، ص ۱۶۷؛ نعمانی، الغیبة، ص ۹۴؛ خزاز رازی، کفایة الاثر، ص ۱۱۱.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
372

پیش از آن‌که ماجرای باور به این آموزه در این دو مدرسه را دنبال کنیم، بجاست تا تصویری کلی از هم‌گرایی‌ها واگرایی‌‌های جریان‌های پیشین امامی در باب امامت، رسم کنیم تا نقطه عزیمتی برای بحث باشد. در سده دوم هجری اختلاف میان اقلیتی از شیعیان همچون بیان بن سمعان، مغیرة بن سعید، ابن ابی زینب مشهور به ابوالخطاب که شأن امامان را تا سرحد الوهیت و ربوبیت بالا می‌بردند و اکثریت شیعیانی که با این غلو و مبالغه مخالف بودند، به آنجا انجامید که اکثریت شیعیان به پیروی از رهنمودهای امامان علیهم السلاماقلیت را به اتهام غلو نه‌تنها فاقد اعتبار لازم برای نقل سخنان اهل بیت علیهم السلامبدانند، بلکه به‌لحاظ اجتماعی نیز طرد کنند. اما این اقلیت غالی جبهه درگیری خود را به مباحث نظری امام‌‌‌‌شناسی محدود و منحصر نساخت، بلکه در حوزه شریعت و سیاست نیز مسیر خود را از بدنه امامیه جدا کرد. مهمترین باورهای نظری و عملیِ غالیان که لزوماً هر غالی به همه آنها معتقد نبود، مشتمل بر این عناصر بود: اثبات الوهیت و ربوبیت اهل بیت علیهم السلام، ادعای رسالت برای خود، قول به تفویض، حلول، تناسخ و کفایت معرفت به امام از شریعت و تفسیر باطنی از آیات برای توجیه دیدگاه‌هایی از این دست.

جدایی این افراد غالی از بدنه شیعه و طرد ایشان از سوی امامان علیهم السلام، به معنای باقی‌ماندن اکثریتی یک دست نبود که تصور یکسانی از شأن امام داشته باشند؛ زیرا در میان اکثریت باقی‌مانده، همواره دسته‌‌ای حضور داشتند که بر اساس آنچه در کتب رجال و فهرست درج شده به همنوایی با غالیان متهم بوده‌اند. متهم شدن آنها به غلو، گاه با انتساب عقاید غالیانه به آنها همراه بود؛ نظیر مفضل بن عمر که به قول به تفویض متهم بود. البته، درباره بیشتر متهمان به غلو دقیقاً مشخص نشده که وجه این اتهام چه بوده است. به هرحال، شاهدی وجود ندارد که این اتهام‌ها به طرد اجتماعی متهمان از سوی بدنه اصلی شیعیان انجامیده باشد. از سوی دیگر، روایات آنها نه‌تنها مشتمل بر اعتقادات رسمی غالیان نیست، بلکه گاه متضمن ردّ صریح باورهای غالیانه نیز هست: همچون ردّ اباحی‌‌‌گری در حدیث منقول از مفضل و محمد بن سنان.۱ فراتر از این، برخی متهمان به غلو همچون ابن اورمه کتابی در ردّ غلات نیز نوشته‌اند.۲ بر این اساس، این اقلیت متهم به غلو نیز در جبهه مواجهه فکری با غالیان در صف اکثریت قرار داشتند و با ابطال باورهای غالیانِ مطرود تیرهای اتهام به غلو را به‌سوی ایشان روانه می‌کردند.

1.. صفار،بصائر الدرجات، ص‌۵۲۶؛ مجلسی، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲۴، ص‌۲۸۶.

2.. نجاشی، رجال، ص‌۳۳۰.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36097
صفحه از 572
پرینت  ارسال به