339
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

برتری مقام امامت موضوعی است که با تحلیل مفهوم آیه اعطای امامت به ابراهیم نیز به‌روشنی اثبات می‌‌‌شود. پس از آن‌که خداوند ابراهیم را به‌واسطه نیل به مقام امامت تعظیم داشت، ابراهیم نیز که به نیکی عظمت و برتری این مقام را دریافته بود، آن را از خداوند برای ذریه خود نیز طلب نمود. این معنا دقیقاً در روایت جابر بن یزید جعفی از امام باقر علیه السلام منعکس شده است.۱

البته، باید توجه داشت که ائمه اطهار علیهم السلامهمواره بر این مسئله اصرار داشته‌‌‌اند که اوصیاء و امامان با آن‌که از علم الهی و مقام مفترض الطاعه برخوردارند، اما ادعای نبوت درباره آنان نادرست است و بر همین اساس، نیز اصحاب خود را از اعتقاد به نبوت آنان به شدت نهی می‌‌‌کردند. توضیح آن‌که با توجه به مشکل تبیین مسئله علم ائمه علیهم السلام، خود آن بزرگواران ضمن ترویج اصطلاح تحدیث، گاه با تعبیرهایی مانند «عالم صادق» و «مفهّم» نیز به توصیف مقام امام پرداخته‌‌‌اند. به ویژه از زمان امام باقر علیه السلام آن حضرت به جهت انکار مقام امامت برای برادر خود زید بن علی، به طرح وسیع مسئله تحدیث به‌عنوان وجه امتیاز امام در برابر دیگران پرداختند و این مسئله در تقابل امام با برخی مرجئه شیعه که به جریان زید پیوستند، مانند حکم بن عتیبه نمایان شد. اگر امام باقر علیه السلام در مکتوبه‌‌‌ای برای زراره این مسئله را یاد آور شدند که حکم بن عتیبه به محدَّث بودن اوصیای پیامبر آگاه است.۲ به همین سبب و همزمان با طرح مسئله تحدیث از سوی امامان در میان اصحاب ائمه موجی به راه افتاد که به نبوت ائمه علیهم السلام باورمند شدند؛ زیرا آنان معتقد بودند امامان نیز تمام ویژگی‌های انبیاء حتی علم ویژه الهامی را (تحدیث) دارا هستند و بر اساس عقیده تفویض دین نیز می‌‌‌توانند احکام جدیدی را تبیین و تشریع کنند. در تقابل با این گرایش و باور برخی اصحاب، از سوی امامان دو مسئله مطرح شد. امامان نخست به بیان نادرستی این باور پرداخته و حتی از جانب آنان همین عدم درک صحیح تمایز محدَّث و نبی، علت انحراف برخی اصحاب نظیر ابوالخطاب که بعدها به سردمداران جریان غلو تبدیل شدند، دانسته شد.۳

از سوی دیگر با طرح نظریه علم الهی برای خود، اصطلاح عالم را به‌گونه‌‌‌ای خاص تبیین کردند تا از آن پس در ادبیات روایی شیعه تنها بر افرادی دلالت کند که از جانب خداوند سبحان به علومی آگاه می‌‌‌شوند، اما به آنان وحیِ مُصطَلح نمی‌‌‌شود. در تعابیر و خطبه‌های

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص‌۱۷۵.

2.. همان، ص‌۲۱۰.

3.. همان، ص‌۲۷۰.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
338

ادامه، حضرت مواردی از تحریم هر نوع نوشیدنی مست‌کننده و تعیین ارث اجداد را به‌عنوان نمونه‌‌‌ای از احکامی که از سوی پیامبر صلی الله علیه و اله تشریع شده ذکر می‌‌‌کنند.

ابن ابی عمیر هم درباره موارد تفویض دین، روایت مفصلی را از فضیل بن یسار از امام صادق علیه السلام نقل می‌‌‌کند که در آن به موارد متعددی از تشریع احکام از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و الهنظیر افزایش تعداد رکعات نماز، تحریم هر نوع نوشیدنی مست کننده و استحباب نوافل و روزه ماه شعبان و... اشاره شده است.

نکته پایانی در این بخش که ذکر آن شایسته است آن است که در بخشی از این احادیث از حکمت فاعلی و حکمت غایی این تفویض با صراحت پرده برداشته شده و علت فاعلی آن را «خلق عظیم» پیامبر اکرم صلی الله علیه و الهو علت غایی آن را «آزمون امت» (لینظر کیف طاعتهم) معرفی می‌‌‌کند.

ج(برتری امامت از نبوت و دیگر مقام‌‌‌ها

بنابر گزارش اشعری، امامیه متقدم درباره برتری امام نسبت به انبیاء و ملائکه دو گرایش اصلی دارند. گروهی معتقدند که ائمه از انبیا برتر نیستند، اما آنان می‌توانند نسبت به ملائکه برتر باشند و گروه دوم بر این باوراند که امامان از انبیا و ملائکه برتراند و هیچ کس بر ائمه علیهم السلام برتری ندارد. اشعری این قول را به گروه‌های مختلفی از امامیه نسبت داده است.۱

به نظر می‌‌‌رسد اعتقاد مشهور محدثان و حتی متکلمان مدرسه کوفه در میان باور دومی که اشعری گزارش می‌‌‌کند، قابل تعریف باشد و باور نخست بیشتر به گروه‌‌‌های حداقل‌‌‌گرایی چون مرجئه شیعه و زیدیه قابل انتساب است؛ زیرا در اندیشه متکلم - محدثان امامیه و بنابر روایاتی که از آنان نقل شد، امامت با مقام افتراض طاعت تبیین و تعریف شد که هیچ منزلتی بالاتر از آن نیست: «واللّه مَا فِی الْأَرْضِ مَنْزِلَةٌ أَعْظَمُ عِنْدَ اللّه مِنْ‏ مُفْتَرَضِ‏ الطَّاعَةِ».۲ از این‌رو، ابراهیم پیش از آن‌که به مقام امامت برسد، پیامبری بود که بر او وحی نازل می‌‌‌شد و هنگامی که خداوند خواست او را گرامی‌‌‌تر بدارد، به او مقام امامت را عطا فرمود: «وَ قَدْ کَانَ إِبْرَاهِیمُ دَهْراً یَنْزِلُ عَلَیْهِ الْأَمْرُ مِنَ اللّه وَمَا کَانَ مُفْتَرَضَ الطَّاعَةِ حَتَّى بَدَا لِلَّهِ أَنْ یُکْرِمَهُ وَ یُعَظِّمَهُ فَقَالَ‏ إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً».۳ هشام بن سالم نیز با نقل روایتی از امام صادق علیه السلام بر این موضوع تأکید می‌‌‌کند.۴

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص‌۴۷.

2.. صفار، بصائر الدرجات، ص‌۵۰۹.

3.. همان.

4.. کلینی، الکافی، ج۱، ص‌۱۷۵؛ صفار، بصائر الدرجات، ص‌۳۷۴.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35876
صفحه از 572
پرینت  ارسال به