به نظر میرسد نقطه عزیمت زراره و همراهان او در استطاعت قبل الفعل، استطاعت فقهی بوده است. چندان دور از واقع نخواهد بود اگر بگوییم در نگاه زراره، معیت استطاعت با فعل، مساوق با جبر دانسته میشده است؛ چرا که اگر تمام ابزار استطاعت در دست انسان نباشد، در مواردی تکلیفِ غیرمقدور پیش خواهد آمد و روشن است که انجام چنین کاری از سوی خداوند قبیح و محال است. سؤال او از امام صادق علیه السلام درباره آیه حج، گواه خوبی بر این دریافت است. کشّی در داستانی نقل میکند زیاد بن ابی حلال خدمت امام صادق علیه السلام رسید و طی گفت وگویی عرضه داشت: زراره از استطاعت در آیه (وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلاً وَ مَنْ كَفَر)۱ از شما سؤال کرده و شما فرمودهاید مستطیع کسی است که زاد و راحله داشته باشد. سپس سؤال کرده است آیا هر کس زاد و راحله برای فریضه حج داشته باشد، مستطیع است، حتی اگر حج به جا نگذارد؟ فرمودهاید: بلی.۲
در این روایت میبینیم به اعتقاد زراره زمانی حکمِ به وجوب حج صحیح است که انسان مستطیع باشد و اگر گفته شود استطاعت حین الفعل است، معنایش این خواهد شد که هیچ کس، هیچگاه حج به جا نیاورد. از همینرو، او معتقد بود باید تمام ارکان استطاعت، پیش از فعل باشد تا حکمِ وجوب، فعلی شده و توان انجام آن میّسر شود.
درواقع، زراره برای اینکه به جبر نگراید به این فرضیه گرایش پیدا کرده که انسان پیش از انجام فعل بر انجام آن مستطیع است؛ اما این بدین معناست که انسان توانایی و تمکن بر انجام هر فعلی دارد و میتواند آن را به سامان برساند و این معنا نفی تقدیر خداوند در نقطه فعل انسان است. شاید بتوان ادعا کرد زراره نتوانسته بین مشیت عام خداوند و اراده انسان جمع کند؛ اما این به معنای عدم اعتقاد او به مشیت عام خداوند هم نمیتواند باشد.
نکته دیگری که در نظریه این گروه برجسته است، تعریف استطاعت به تندرستی و سلامت است. گویی زراره و همفکران او از میان تمام ارکانی که میتواند بهعنوان آلة الاستطاعة لحاظ شوند، تنها سلامت را مد نظر قرار دادهاند.۳ این تعریف از استطاعت را جمع زیادی از معتزلیان