اینکه صرفاً اظهار تمام شدن زمان یک حکم شرعی موقت، همچون تغییر قبله۱ باشد.۲ به این ترتیب، کوفیان معتقد بودند که بداء همچون نسخ به معنای تغییر در علم خداوند است، اما بغدادیان تنها بداء را به «نسخ» (حکم موقت) تفسیر میکردند.۳ از اینرو، از منظر متکلمِ کوفی پاسخ به این پرسش که «آیا میتوان اراده خداوند را با دعا تغییر داد»، به شکل روشن و آشکاری مثبت بود.
تمایزات اساسی دیگری نیز در موضوع بداء قابل مشاهده است. از منظر متکلم کوفی، بداء در ارادهای که صفت فعل است۴ صورت میگیرد نه در علم. به بیان دیگر، بداء مختص به اراده است هرچند خاستگاه و منشأ آن در علم خداست. بداء از علم الاهی (مِن) از منظر متکلم کوفی از سوی خداوند امکان دارد، در حالیکه بداء در علم الهی (فی) موجب تغییر در ذات خواهد شد. در گزارشهایی که بهروشنی حاوی خط متکلمان و محدثان کوفی است برای خداوند دو علم در نظر گرفته شده است که بداء، از علم دومی سرچشمه میگیرد که ملائکه، پیامبران و امامان از آن آگاهی دارند، نه از علم اولی که مکنون و نهفته است و تنها خداوند از آن برخوردار است.۵ به همین ترتیب، در برخی روایات از اعتقاد وقوع بداء در علم الهی نهی شده است.۶
این مسئله از اهمیت بسیار بالایی در اندیشه کلامی کوفه برخوردار است که اراده الهی و علم ذاتی حق تعالی با یکدیگرمتفاوت هستند؛ هیچ علمی اراده نیست و هیچ ارادهای علم نیست، با این حال، اراده از علم سرچشمه میگیرد. امام علیه السلام در روایتی، به تبیین این موضوع میپردازد که هرگونه تقدم و تأخر یا محو و اثبات یا هر تغییری در امور، در اراده الهی رخ میدهد۷ و در مقابل،
1.. سورۀ بقره، آیۀ ۱۵۰.
2.. برای نمونه، نک: شیخ مفید، تصحیح اعتقادات، ص۶۵؛ مکتوبیان، «بررسی مسئله بداء د رمدرسۀ کوفه و بغداد»، ص۶۳.
3.. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۸۰.
4.. اراده، ممکن است صفت فعل یا صفت ذات باشد که در صورت دوم، همۀ مراحل فعل تقدیری را دربر میگیرد. ارادهای که در آن بداء حاصل میشود، ارادهای است که صفت فعل است نه ارادهای که صفت ذات است. در غیر این صورت، اگر بداء در ارادهای که صفت ذات است رخ دهد، سبب تغییر در ذات الاهی خواهد شد؛ چه موضوع ارادۀ علم الاهی باشد و چه ارادۀ الاهی.
5.. صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۹، ح۲؛ کلینی، الکافی، ج ۱، ص۱۴۷، ح۶.
6.. (شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۷۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۱۱۱، ح۳۰)؛ «من زعم ان الله عزوجل بیدو له فی شیء لم یعلمه امس فابرءوا منه».
7.. (عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۱۶، ح۶۲)؛ عن حمران قال سألت أبا عبدالله علیه السلام «یمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَیثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکتابِ» فقال: یا حمران إنه إذا کان لیلة القدر ونزلت الملائکة الکتبة إلى السماء الدنیا - فیکتبون ما یقضى فی تلک السنة من أمر، فإذا أراد الله أن یقدم شیئا أو یؤخره - أو ینقص منه أو یزید - أمر الملک فمحا ما یشاء ثم أثبت الذی أراد».