روایات امامیه از اهل بیت علیهم السلاماست که از طریق متکلمان و محدثان امامی در کوفه بهدست ما رسیده است. در این مقاله تلاش میشود تمایزات عمده دیدگاه و رویکرد امامیه نخستین در مدرسه کوفه درباره موضوع اراده الهی که به طور عمده بر راهنماییهایی مبتنی بود که در مسیر نظریهپردازی عقلانی از امامان علیهم السلامدریافت میکردند، نشان داده شود.
نسبت اراده با ذات
اراده، صفت فعل و دارای وجودی مستقل از ذات و فعل الهی است.۱ این دیدگاه به نحو برجسته و متمایزی بیانگر دیدگاه امامیه نخستین است که حتی معتزله نخستین در بصره را نیز تحت تأثیر خود قرار داده بود. با مقایسه گزارشهای اشعری درباره دیدگاه امامیه و معتزله نخستین و همچنین با نگاهی به روایات امامیه این تمایز روشنتر میشود.
نخست به گزارشهای اشعری میپردازیم. بر اساس گزارشهایی که اشعری درباره اعتقاد متکلمان نخستین تا متکلمان معاصر خود درباره اراده الهی بهدست میدهد بهخوبی روشن میشود که مفهوم اراده الهی و در پی آن، جایگاه اراده در دستگاه کلامی نخستین بهگونهای بود که به تدریج و در دورههای بعدی کاملاً دگرگون شد. موضوع نخست، نسبت اراده با ذات خداوند است. اشعری در بیان گروههای چهارگانه امامیه در بغداد همان سیر تطوری را ذکر میکند که در بیان فرقههای پنجگانه معتزله بهخوبی قابل برداشت است. بر این اساس، دو گروه نخست امامیه همچون گروه نخست معتزله شامل اصحاب ابوالهذیل بصری(م۲۲۷ق/۸۴۱م).۲ درباره این موضوع که اراده عین ذات نیست، اتفاق نظر دارند. گرچه هشام بن حکم (نظریه نخست) با نظریه معنای خود۳ اعتقادی به مباینت کامل اراده از ذات ندارد. قول سوم و چهارمی که اشعری از امامیه نقل میکند به این چرخش نظری در دیدگاه امامیه اشاره دارد. این دو قول که به معتزله شیعه شده و
1.. برای آگاهی بیشتر، نک: ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۸۱-۸۶. همچنین نک: فخر رازی، المطالب العالیه، ج۳، ص۱۷۳-۱۸۳؛ ج۹؛ فخر رازی، الاربعین، ج۱، ص۲۰۵-۲۱۸.
2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۸۹.
see Van Ess, Theologie Und Gesellschaft Im ۲, v.۳, p. ۲۷۶
3.. نظریۀ معنا متعلق به هشام بن حکم است، اما در اینجا هشام بن سالم هم در کنار هشام بن حکم آمده است. این احتمال منتفی نیست که اشعری اینجا اشتباه کرده باشد.