تبیین امرٌ بین الامرین
آنچه بیان شد تصویری است که اصحاب امامیه در کوفه با نقل روایات اهلبیت علیهم السلامارائه دادهاند و بیتردید میتوان ادعا کرد که همه اصحاب امامیه در کوفه، نفی جبر و نفی تفویض را بهعنوان اصلی مسلّم پذیرفته بودند؛ حتی آن دسته که پا به عرصه نظریهپردازی نمیگذاشتند، با نقل روایات ائمه علیهم السلام در نفی جبر و تفویض بر این باور استوار بودند. در گزارش اشعری بهروشنی وضعیت این گروه تصویر شده و آمده است: «این گروه اگرچه تبیینی از مخلوق یا غیر مخلوق بودن افعال انسان ارائه نمیدهند، اما معتقدند جبر همانگونه که جهمیه معتقدند و نیز تفویض، آنگونه که اگر معتزله میگویند، باطل است؛ زیرا روایت از اهلبیت علیهم السلامدر این زمینه آمده است.۱
همچنین از منظر اصحاب امامیه در کوفه، فرد مکلف استطاعت بر فعل و اراده آزاد دارد و از سوی دیگر فاعلیت او با اراده خداوند و نظام تقدیر گره خورده است. در این میان، متکلمان نظریهپرداز مدرسه کوفه، افزون بر روایاتی که از اهلبیت علیهم السلامدریافت و نقل میکردند و در تلاش برای تبیین و نظامسازی این معارف، نظریههایی ارائه میکردند.
پیشتر اشاره شد که متکلمانِ کوفه مثل زراره، مؤمن الطاق، هشام بن سالم - در تقابل با نظریه جبرگرا - بر «استطاعت پیش از تکلیف» تأکید داشتند و حتی استطاعت را همانند معتزله به صحت و سلامت تفسیر میکردند، اما در تقابل با اندیشه معتزله و برای آنکه به تفویض گرفتار نشوند، بُعد دیگری در مسئله که نشاندهنده نقش فعال خداوند در تدبیر عالم هستی است را در کنار تأکید بر استطاعت گوشزد میکردند.
بنا بر گزارش اشعری، مؤمن الطاق که گمان میکرد استطاعت همان صحت است و طبیعتاً هر انسان سالم و صحیح الجسمی استطاعت دارد، به این نکته نیز اذعان داشت که وجود استطاعت برای تحققِ فعل کافی نیست و تا مشیت خداوند نباشد، فعلی واقع نمیشود.۲
همین دیدگاه را در عرض عقیده حمزة بن حمران به پیشگاه امام صادق علیه السلامنیز میبینیم. بنا به گزارش کلینی، حمزة بن حمران به امام صادق علیه السلامعرض کرد:
إِنِّی أَقُولُ إِنَّ اللّه تَبَارَکَ وَتَعَالَى لَمْ یُکَلِّفِ الْعِبَادَ مَا لَا یَسْتَطِیعُونَ وَلَمْ یُکَلِّفْهُمْ إِلَّا مَا یُطِیقُونَ وَ أَنَّهُمْ لَا یَصْنَعُونَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ إِلَّا بِإِرَادَةِ اللّه وَمَشِیئَتِهِ وَقَضَائِهِ وَقَدَرِهِ قَالَ