قدَریان، آیات و روایاتی که بر عمومیت اراده و مشیت الهی دلالت داشت و یا از قضا و قدر الهی سخن میگفت را به علم یا خواست تشریعی خداوند باز میگرداندند و در مقابل، با استناد به آیاتی که انسان را مسئول کردار خویش معرفی میکرد و یا او را مکلّف به پذیرش امری میساخت، از نظریه تفویض دفاع میکردند.۱
در این میان دیدگاه سومی از سوی اهل بیت علیهم السلام مطرح و از سوی شیعیان در مدرسه کوفه تبیین و تبلیغ شد. این دیدگاه با انکار دو دیدگاه دیگر و پذیرش همزمان فاعلیت خداوند و فاعلیت حقیقی انسان در افعال اختیاری، نظریهای با عنوان «امرٌ بین الامرین» مطرح مینمود.
دیدگاه امامیه در تقابل با دیگر نظریهها
در آموزههای اهلبیت علیهم السلامو سپس در اندیشه امامیه نخستین، در عین تأکید بر وجود قضا و قدر الهی و شمول و گستردگی اراده الهی نسبت به همه امور عالم، فاعلیت حقیقی انسان به رسمیت شناخته شد و اندیشه جبرگرا با بنیان تفکر دینی و شرایع آسمانی متعارض و ناسازگار معرفی شده است. گزارشهای روایی اصحاب امامیه در کوفه به خوبی بطلان اندیشه جبر در نظر اهلبیت علیهم السلامرا به تصویر میکشد. در روایاتی که از امام باقر، امام صادق و امام رضا علیهم السلام در نفی جبر نقل شده است، جبرانگاری ملازم با انتساب ظلم به خداوند و در تعارض با پارهای از اوصاف الهی چون عدل، حکمت، رحمت و کرامت خداوند دانسته شده است.
در گزارش یونس بن عبدالرحمن به نقل از برخی اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام آمده است که این دو امام میفرمودند: «إِنَّ اللّه أَرْحَمُ بِخَلْقِهِ مِنْ أَنْ یُجْبِرَ خَلْقَهُ عَلَى الذُّنُوبِ ثُمَّ یُعَذِّبَهُمْ عَلَیْهَا وَاللّه أَعَزُّ مِنْ أَنْ یُرِیدَ أَمْراً فَلَا یَکُونَ».۲ تعبیر یونس در این گزارش که گفته است: «عن غیر واحد عن أبی جعفر وأبیعبداللّه علیهما السلام» نشان میدهد این بیان در بین اصحاب امامیه مشهور بوده است و صادِقَین علیهما السلامدر مواضع مختلف به تعارض دیدگاه جبرگرا با صفت رحمت خداوند اشاره فرمودهاند. در گزارش دیگری که هشام بن سالم نقل کرده است، امام صادق علیه السلامیکی از مصادیق جبرگرایی، یعنی تکلیف به فراتر از توان و طاقت را منافی با کرامت حق تعالی دانستند؛ «إِنَّ اللّه