و اهل حدیث، تاریخ کلام اهل سنت هماره دو جریان محدثان و متکلمان را شاهد بوده که هیچگاه همدیگر را برنتافتهاند، اما در کلام امامیه و البته، در دوره مدرسه کوفه، این تمایز صحیح نیست؛ زیرا همانطور که خواهیم دید، وابستگان این جریانها هم از محدثان شیعهاند و هم رفتاری کلامی دارند.۱ این دقت، در نامگذاریِ دو جریان نیز مورد توجه بوده است که دو لفظ محدّث و متکلم به کار گرفته شود.
تبیینِ معارف اعتقادی نیز عنصر مشترک دیگری است که دو جریان پیشین بر انجام آن اهتمام دارند. منظور از تبیین، تلاشی عقلانی برای روشن ساختن مفاهیم و به دست دادن ارتباط میان آنهاست. در این کوشش حل تعارضات احتمالی میان مفاهیم مختلف اعتقادی و به دست دادن نسبت اندیشهها با یکدیگر کاملاً مدّ نظر است. تبیین در این معنا، نخستین گامی است که متکلم در هرگونه رویاروییای ناگریز از آن است؛ زیرا دفاع متکلمانه از آموزههای دینی، فرع بر فهم معارف و ارائه معارفِ فهم شده به غیر، متوقف بر تبیین آن معارف خواهد بود. به همین دلیل اثبات این رفتار برای متکلمان نظریهپرداز چندان ضروری نیست؛ زیرا به حکم تکلّمشان، گزیری از این داستان ندارند. با این همه، شواهد زیادی بر این ادعا در دست داریم که در خلال بررسی این جریان ارائه خواهیم کرد.
اما از آن سو گزارشهای دیگر حاکی از آن است که بسیاری از مخالفانِ کلام هم در کوفه به دنبال تبیین و فهم نظاممند معارفاند و در عین مخالفت با کلامِ رایج در آن دوره که متهم به مراء و جدال و دوری از معارف ناب اهل بیت علیهم السلام است، به تبیینگری معارف نیز پایبنداند. این شواهد نشان میدهد که غیر متکلمان کوفه نیز رسالههای کلامی و اعتقادی مینویسند، پرسشهای اعتقادی طرح میکنند و دغدغه پاسخگویی به پرسشهای اعتقادی دارند و حتی حجم قابل توجهی از روایات اعتقادی را مخابره و منتقل میکنند. شواهد این ادعا را نیز ذیل بررسی این جریان ارائه خواهیم کرد، اما آنچه مهم است اختلاف این دو جریان در همین نقطه تبیین است. تبیینگری، هرچند رفتار مشترکِ دو جریان پیشگفته است، اما چگونگیِ آن در بازخوانی، بازاندیشی و تحلیلِ میراثِ وحیانی، خاستگاه اختلاف این دو جریان دانسته میشود.
۱. جریان متکلمان نظریهپرداز (متکلمانِ محدّث)
جریان متکلمان نظریهپرداز جریانی بود که در مقابل متکلمان متن محور، مناظره، جدل، نقد و رد