219
جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه

به‌واسطه این‌که صورت علمی آنها خلق می‌شود - «علم فعلی» اطلاق می‌شود.

در روایات اهل بیت علیهم السلامبه‌گونه‌ای میان علم ذاتی و علم فعلی خداوند تفاوت نهاده شده و همین فرق نهادن سبب شده تا اصحاب تلقی‌های متفاوتی از علم الاهی داشته باشند.

در دو روایت از کتاب التوحید شیخ صدوق به علم ذاتی و علم فعلی خداوند اشاره شده است. در روایت نخست چنین آمده است‌‌:

۰.لَمْ یزَلِ اللَّهُ جَلَّ وَعَزَّ رَبَّنَا وَالْعِلْمُ ذَاتُهُ وَلَا مَعْلُومَ وَالسَّمْعُ ذَاتُهُ وَلَا مَسْمُوعَ وَالْبَصَرُ ذَاتُهُ وَلَا مُبْصَرَ وَالْقُدْرَةُ ذَاتُهُ وَلَا مَقْدُورَ فَلَمَّا أَحْدَثَ الْأَشْیاءَ وَكَانَ الْمَعْلُومُ وَقَعَ الْعِلْمُ مِنْهُ عَلَى الْمَعْلُومِ‏ وَالسَّمْعُ عَلَى الْمَسْمُوعِ وَالْبَصَرُ عَلَى الْمُبْصَرِ وَالْقُدْرَةُ عَلَى الْمَقْدُورِ.۱

در این روایت سخن از دو نوع علم به میان آمده؛ یکی علم ذاتی که در این روایت از آن تعبیر به «علم بلامعلوم۲» شده است و دیگری علمی که در مقام فعل و علم به معلومات است.

در روایت دیگر امام صادق علیه السلام در جواب شخصی که می‌پرسد آیا همیشه خدا عالم بوده، می‌فرمایند‌‌: «همیشه عالم بوده بی‌آن‌که معلومی باشد».۳

با توجه به این‌که در روایات بین این دو علم تفاوت نهاده شده، می‌توان گفت که سخن زراره در حدوث علم به معنای انکار علم خداوند نیست. بلکه مراد او از حدوث علم، علم فعلی بوده است‌؛ زیرا مطابق روایت نخست (فَلَمَّا أَحْدَثَ الْأَشْیاءَ وَكَانَ الْمَعْلُومُ وَقَعَ الْعِلْمُ مِنْهُ عَلَى الْمَعْلُومِ)، لازمه علم فعلی خداوند احداث شیئی یا صفتی است. افزون بر این، تنها روایتی که از زراره درباره علم خداوند نقل شده به‌خوبی نشان می‌دهد که سخن اصلی زراره در باب علم چیست. در این‌باره زراره از برادرش حمران نقل می‌کند که از امام باقر علیه السلامدرباره‌: ‌«هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حِینٌ

1.. شیخ صدوق، التوحید، ص‌۱۳۹، ح ۱.

2.. نکتۀ مهم و اساسی دربارۀ علم ذاتی حق بلامعلوم بودن آن است و این نکته امری عقلی است. برای ما مسلّم است که ذات خداوند متعال بسیط است و هیچ‌گونه ترکیب و تجزیه‌ای حتی عقلانی به آن راه ندارد، علم در انسان‌ها دارای تعیّن است. علم ما به a با علم ما به b فرق می‌کند، یعنی علم ما به ازاء متعلّق آن تعیّن می‌پذیرد، حال اگر علم را با ذات یکی بدانیم، این تعیّن و تکثّر به ذات راه پیدا می‌کند، از سوی دیگر به قطع و یقین می‌دانیم که ذات خداوند متعال عالِم است و هیچ چیز از آن غایب نیست، جمع میان این دو جهت یعنی قطعی بودن علم الهی و راه نداشتن تعیّن و تکثّر به علم ذاتی خداوند، ما را به نوعی از علم راهنمایی می‌کند که با علوم ما فرق می‌کند، به چنین علمی (علم ذاتی)، علم بلامعلوم نیز گفته می‌شود. ‌بنابراین، علم بلامعلوم، علمی است که معلوم به آن حدّ نمی‌زند و آن را متعیّن نمی‌کند. علمی است مکنون و مخزون که احدی حتّی انبیاء و اولیاء نیز از آن علم، اطلاع و بهره‌ای ندارند.

3.. شیخ صدوق، التوحید، ص‌۱۳۹، ح ۲.


جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
218

خداست‌‌، که بیانگر مشیت اوست. در واقع، مشیت خدا ایجاد علمی اشیاء پیش از ایجاد عینی آنهاست. در روایتی از مشیت به ‌«ابتداء الفعل»۱‌ تعبیر شده است به بیان دیگر، مشیت که علم مخلوق خداست، درواقع، تعیّن علمی نظام عالم است.

در حدیثی دیگر درباره مشیت چنین آمده‌‌: «فَالْعِلْمُ فِی الْمَعْلُومِ قَبْلَ‏ كَوْنِهِ‏ وَالْمَشِیئَةُ فِی الْمُنْشَإِ قَبْلَ عَینِهِ وَالْإِرَادَةُ فِی الْمُرَادِ قَبْلَ قِیامِه»‌؛۲ یعنی مشیت نسبت به یک‌چیز پیش از تحقق خارجی و عینی آن است. نتیجه آن که خداوند پیش از خلقت اشیاء، همه آنها را ایجاد کرده که همین ایجاد علمی «مشیت» نامیده می‌شود. اراده نیز بسان مشیت ایجاد علمی اشیاء است. امام رضا علیه السلام نیز اراده را این‌گونه تعریف فرموده‌اند: «هی العزیمة علی ما یشاء».۳ عزیمت، قصد جدی نسبت به یک‌چیز است. در حدیثی دیگر از امام رضا علیه السلام تعریف اراده این‌گونه آمده‌‌: «اتمامه علی المشیة»؛۴‌‌ اراده یک‌چیز به اتمام رساندن مشیت آن است. در اینجا منظور انجام دادن یک فعل در خارج نیست؛ بلکه خواستن و وجود علمی فعل مراد است که از آن به قصد و عزیمت نیز تعبیر شده است. در ادامه حدیث پیشین، به‌دنبال عبارت «الْمَشِیئَةُ فِی الْمُنْشَإِ قَبْلَ عَینِهِ» درباره اراده نیز فرموده‌اند: «الْإِرَادَةُ فِی الْمُرَادِ قَبْلَ قِیامِه‌»،۵ یعنی همان‌طور که مشیت پیش از وجود عینی و خارجی منشأ به آن تعلق می‌گیرد، اراده نیز پیش از تحقق مراد، به آن تعلق پیدا می‌کند.

در حدیثی دیگر امام رضا علیه السلام درباره اراده می‌فرماید‌‌: «ارادته احداثه لاغیر ذلک... فارادة الله هی الفعل‌»؛۶ اراده خداوند چیزی جز احداث و فعل خداوند نیست. این‌که چگونه این فعل تحقق می‌یابد در محدوده فهم و درک بشر نیست. تنها چیزی که می‌توان گفت این است که وجود آن، مقدم بر تحقق فعل خارجی خداوند است و این وجود مقدم، صورت علمی همان چیزی است که در خارج اتفاق می‌افتد. به هر روی، هر یک از عناوین مشیت، اراده، قدر و قضا از فعلی از افعال الاهی حکایت می‌کنند و منظور از فعل الاهی نیز تحقق خارجی شیء نیست، بلکه منظور ایجاد صورت علمی اشیاء است. به این چهار مرحله از مراحل مقدماتی فعل الاهی -

1.. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۵۰.

2.. همان، ص۱۴۹.

3.. همان، ص۱۵۸.

4.. برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۴۴.

5.. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۴۹.

6.. همان، ص۲۶۸.

  • نام منبع :
    جستارهایی در مدرسه کلامی کوفه
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران؛ زیر نظر محمدتقی سبحانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36188
صفحه از 572
پرینت  ارسال به