این نوشتار میکوشد تا نشان دهد که امامیه در کوفه سده دوم، مدرسهای کلامی با چند جریان اصیل دارد و میراثیگران در این زمینه تولید کرده است. برخی جریانها در این مدرسه در همان سده دوم به کلام مشهور بودند. جریانهای دیگر نیز گرچه به کلام اشتهار نداشتهاند، اما به خوبی رفتاری کلامی از خویش به جای گذاشتهاند. این مدرسه به لحاظ تاریخی اگر نگوییم بر کلام اعتزال سبقت دارد، دستکم همزمان با آن فعال بوده است.
بدین ترتیب در این مقاله هم اصالت کلام امامیه مورد توجه است و هم استقلال آن از مکاتب کلامی دیگری چون معتزله نشان داده میشود.
پیشینه مدرسه کلامی کوفه
کوفه و مدرسه کلامی آن در تاریخ کلام امامیه، جایگاه ممتازی دارد. بازه زمانی این مدرسه را میتوان حدود سالهای ۸۰ تا ۱۸۰ هجری قمری دانست؛ سالهایی که همزمان با دوره اخیر امامت امام سجاد علیه السلام شاهدِ آغازین تلاشهای اصحاب برای تبیین و دفاع از معارف هستیم. این تلاشها در عصر صادِقَین علیهما السلامبه اوج میرسند و تا اواخر امامت امام کاظم علیه السلام که همزمان با فشارهای سنگین هارون الرشید بر امام و شیعیان است، ادامه مییابند.
اهمیت تاریخی این مدرسه بیشتر بسته به این نکته است که در این دوره، به نیکویی مباحثِ صریح و آشکارِ نظری و اعتقادی در سطح جامعه علمی قابل مشاهده است. حال آنکه پیش از این عصر، در مدرسه مدینه قشر فرهیخته جامعه بیشترِ تلاش و تأملات کلامی خود را گرداگرد مسئلههای سیاسی و اجتماعی مصروف میکردند و غالب مسائل اعتقادی، همچون ایمان و کفر یا جبر و اختیار در سایه و زمینه مباحث سیاسی-اجتماعی مطرح میشدند.۱
این اتفاق را هرچند به خوبی میتوان در میراث بازمانده از آن دوران یافت،۲ اما نباید تصور